
توضیح مترجم: این سند محرمانه یکی از جالبترین و مهمترین اسنادی است که سالها از نظرها پنهان مانده بود و در سالهای اخیر از بایگانی خارج شده است.
سند ۳۵/ توضیح مترجم: این سند محرمانه یکی از جالبترین و مهمترین اسنادی است که سالها از نظرها پنهان مانده بود و در سالهای اخیر از بایگانی خارج شده است. نامهای است که استالین به پیشهوری نوشته و تاریـخ ارسال این تلگراف، دقیقاً ۱۸اردیبهشت ۱۳۲۵میباشد. یعنی مربوط به زمانی است که پیشهوری برای مذاکره با قوامالسلطنه عازم تهران شده و به احتمال قریب به یقین، این نامه پس از اطلاع از مقاومت پیشهوری در همکاری با قوامالسلطنه و انتقادات آشکارش از رفقای روسی که اخیرا شدت یافته بود از سوی استالین خطاب به پیشهوری نوشته شده است. استالین از تمام این اختلافات و نارضایتیهای پیشهوری که در طول یک ماه اخیر در اکثر جلسات خود ابراز داشته بود آگاه بود.
نامه استالین به پیشهوری
رفیق پیشهوری!
تصور میکنم شما هم در داخل ایران و هم در عرصه بینالمللی اوضاع کنونی را صحیح ارزیابی نمیکنید. شما در حال حاضر درصدد هستید و مایلید به همه دستاوردهای انقلابتان دست یابید امّا متوجه نیستید که در شرایط فعلی تحقق چنان خواستههایی مقدور نیست. من به تجربههای عملی لنین اشاره میکنم. رفیق لنین خواستههای انقلابی خود را در زمان جنگ بیحاصل با ژاپن در سال ۱۹۰۵که بحران سیاسی روسیه را فراگرفته بود طرح میکند و در سال ۱۹۱۷ نیز مقارن با جنگ بیحاصل با آلمان پیش میکشد و شما در شرایط دیگری میخواهید از لنین تقلید کنید. البته نیت شما صادقانه و قابل تقدیر است امّا نبایستی فراموش کنید که در حال حاضر اوضاع در ایران با آنچه که در فوق اشاره شد فرق میکند. فعلاً در ایران بحران عمیقی به عنوان نیروی محرکه انقلاب احساس نمیشود، کارگران ایران در اقلیت هستند، تشکل سیاسی آنها را نمیتوان مثبت ارزیابی کرد، دهقانان ایران در فعالیتهای سیاسی مشارکت ندارند. افزون بر اینها، ایران در حال حاضر با دشمن خارجی جنگ نمیکند شما میدانید که ارتجاع ایران در چنین جنگهایی است که تضعیف شده و به زانو در میآید، بنابراین باید در نظر داشته باشید در ایران امروز چنین شرایطی به وجود نیامده است که با تاکتیکهای رفیق لنین در سالهای ۱۹۰۵و ۱۹۱۷مطابقت نماید و شرایط مورد نظر را ایجاد کند. البته شما میتوانید در هنگام استقرار نیروهای شوروی در ایران برای تحقق خواستههای انقلابی مردم خودتان به موفقیتهایی امیدوار باشید لیکن با وضعیت فعلی، ما نمیتوانیم نیروهای خودمان را در خاک ایران نگهداریم زیرا وجود ارتش ما در ایران به اساس سیاست نجاتبخش اتحاد شوروی در آسیا و اروپا لطمه میزند و آن را متزلزل میسازد. انگلیسیها و آمریکاییها به ما میگویند: اگر نیروهای شما مجازند در ایران بمانند پس چرا انگلیسیها در مصر و سوریه، اندونزی و یونان و نیروهای آمریکا در چین، ایسلند و دانمارک نمانند؟ به این دلایل ما مصمم هستیم نیروهای خودمان را از ایران و چین بیرون بکشیم تا به دست انگلیسیها و آمریکاییها بهانه ندهیم تا بتوانیم فعالیتهای رهایی بخش را در مستعمرات آنها وسعت داده و سیاست رهایی بخش خودمان را بهتر اجرا کنیم. رفیق پیشهوری! شما به مثابه یک نفر انقلابی میتوانید درک کنید که ما جز این راه دیگری در پیش نداریم، پس با توجه به نکات فوق و با در نظر گرفتن وضع موجود در ایران به نتایج زیر میرسیم:
۱ در ایران بحران عمیق انقلابی وجود ندارد.
۲ ایران با دشمن خارجی جنگ نمیکند.
۳ اوضاعی که موجب تضعیف نیروهای ارتجاعی گردد، پیش نیامده است.
۴ شرایط یک کشور شکست خورده از جنگ در ایران حاکم نیست.
معالوصف تا هنگامی که ارتش سرخ در ایران است شما میتوانید در آنجا مبارزات دموکراتیک را گسترش دهید امّا در هر حال نیروهای ما باید از ایران خارج شوند. من از شما میپرسم ما در ایران چه منافعی داریم؟ ما در ایران شاهد مناقشات حکومت، مقامات و ادارات و سازمانهای مرتجع انگلوفیل هستیم و با در نظر گرفتن اینکه قوامالسلطنه بارها سیاست ارتجاعی به ایران اعمال کرده و امروز به منظور توجیه سیاست خود و دولتش مجبور است بعضی اقدامات اصلاحی انجام دهد و برای خود در محافل دموکراتیک موفقیتی کسب کند سؤال این است در این صورت تاکتیک ما چه خواهد بود؟ به نظر من برای اینکه از این مناقشات استفاده کرده و به مسایل پشت پرده پی ببریم باید به قوام کمک نماییم و انگلوفیلها را منزوی کنیم و برای بسط دموکراسی در ایران پایگاهی به وجود بیاوریم، ما اینها را برای شما صلاح و مصلحت میدانیم. البته تاکتیکهای دیگری نیز هست. به همه چیز تف کردن و پیوندهای موجود با قوام را قطع کردن، تحکیم موقعیت ارتجاع و پیروزی انگلوفیلها را تضمین کردن است. البته این را نمیتوان تاکتیک نامید، بلکه حماقت بوده و در واقع به منزله خیانت به مردم آذربایجان و دموکراسی ایران است.
رفیق پیشهوری!
اطلاع یافتهایم که شما گفتهاید که ابتدا شما را به آسمان میبریم و سپس در روی زمین غلطانده، پرت و رسوا میکنیم. اگر این گفته شما حقیقت داشته باشد باعث تعجب خواهد بود. مگر چه اتفاقی افتاده است؟ ما در اینجا تدابیر انقلابی خاصی که برای هر فرد انقلابی روشن است به کار بردهایم. در شرایط موجود ایران و در موقعیت فعلی برای تامین خواستههای شناخته شده نیروهای انقلابی تجاوز از حداقل خواستهها ایجاد خطر مینماید. ضمناً برای ترغیب دولت [قوام] به اعمال تسهیلات، لازم بود که متقابلاً امکاناتی در اختیار گذاشته شود که بدون این امر امکان خیزش به جلو مقدور نمیباشد. شما در وضع فعلی ایران میتوانستید صاحب امکاناتی باشید که حکومت قوام را وادار به سقوط نمایید. قانون جریانات انقلابی چنین حکم میکند و امّا درباره شما هیچگونه رسوایی صورت نگرفته است. خیلی عجیب است که شما فکر میکنید ما میتوانیم باعث رسوایی شما شویم برعکس اگر شما عاقلانه رفتار نمائید در سایه مساعدت معنوی وضع فعلی آذربایجان را میتوانید حفظ کنید. آن موقع برای شما در خاورمیانه به عنوان پیشاهنگ جنبش دموکراتیک مردم آذربایجان و ایران دعای خیر به ارمغان خواهد آمد.»