هر دو جنگ، در اوکراین و در غزه، به شکلگیری نگرشی جدید در میان مردم جهان بر ضد درگیری و بهخاطر صلح شتاب بخشیده است. پیش از ورود نیروهای نظامی روسیه در خاک اوکراین در سال ۲۰۲۲/۱۴۰۰، بر سرعت شکلگیری این نگرش افزوده شد، اما از آن زمان به بعد مقبولیتی بیشتر یافته است.
مردم جهان در طول زمان همهگیری(کرونا) با ترس و انزجار مشاهده کردند در رویارویی با این رویداد چگونه اقدامهای سودورزانه نقش بازی میکنند و باعث شد ایمان به نقش غرب در مدیریت امور جهان کاهش یابد. برخی از این کاستیها در مدیریت شامل ناتوانی دولتهای غربی و نظام بهداشتیشان در مدیریت بیماری همهگیر در کشورهای خود، خودداری دولتهای غربی از اولویتبندی توزیع واکسن در سراسر جهان، همزمان با پافشاری بر داشتن دسترسی به واکسن بیش از نیاز برای شهروندانشان، و اصرار بر اینکه کشورهای فقیرتر به پرداخت بدهیهای عمومی نکوهیدهشان به وامدهندگان ثروتمند در غرب مجبورند. روشن شد که ادعای برتری و [خیرخواهی] کشورهای غربی که پیش از این بهدلیل شکست در جنگهای غیرقانونی بیست سال گذشتهشان (در افغانستان، در عراق) از بین رفته بود، دیگر نمیتواند ادامه یابد. پیدایش چندین کانون قدرتمند در جنوب جهانی در کنار این شکستها، این تغییرات را شتاب بخشید.
گزارش جدیدی از شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا بهنام “زندگی در دنیای جداگانه: آنچه سیاستگذاران اروپایی باید از افکار عمومی جهانی بیاموزند”، در تاریخ ۲۴ آبانماه، ژرفای این مرحله جدید را با دادههایی از سراسر جهان نشان میدهد. این گزارش بر اساس دادههای نظرسنجیای از ۲۱ کشور عمده فراهم شده است که بهاین ترتیباند: چین، هند، ترکیه، روسیه، و ایالات متحده، یازده کشور بزرگ اروپایی، و پنج کشور بزرگ غیر اروپایی شامل برزیل، اندونزی، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، و کره جنوبی. نظرسنجیها از این کشورها نشان میدهند که ما در دوران چندقطبی در جهان بهسر نمیبریم، و بیشتر مردم خواهان زندگی در جهانی بدون “شراکت یک گروه ثابت” هستند. بهجای آن، آنانی که مورد این نظرسنجی قرار گرفتند، میخواهند دولتهایشان با همه دولتها در تماس باشند و در مورد موضوعهای گوناگون با دولتهای مختلف همکاری کنند. این گزارش خاطرنشان میکند که بهدلیل این چشمانداز سیاسی عملگرایانهتر، “بسیاری از مردم کشورهای خارج از اروپا و آمریکای شمالی میخواهند جنگ در اوکراین هرچه زودتر متوقف شود، حتا اگر بهمعنای از دست دادن بخشی از خاک این کشور باشد. و اگر هم جنگی بین ایالات متحده و چین بر سر تایوان آغاز شود شماری اندکی حتا در اروپا طرف واشنگتن را خواهند گرفت.
بیشتر مردمی که در این کشورها مورد نظرسنجی قرار گرفتند استدلالهای غرب را برای جنگ در اوکراین و فلسطین نمیپذیرند. برای نمونه، گزارش بالا اشاره میکند که “بسیاری از مردم بیرون از چارچوب فکری غرب میاندیشند و بر این باورند که جنگ در اوکراین کمتر معنوی و اخلاقی است و بیشتر جنگی نیابتی بین قدرتهای بزرگ است که گسترش ناتو به سمت شرق به آن دامن زده است.” ورود نیروهای نظامی روسیه فراتر از منطقه دونباس نه آغاز بلکه بخشی از درگیری درازمدت در اروپای شرقی تلقی میشود که با تلاش ایالات متحده در برپایی دولتهای مورد پسند غرب با هر ترفندی مانند کودتا به جوش و خروش درآورده است. در این گزارش آمده است: “غرب یعنی اوکراین، اتحادیهٔ اروپا و یا ایالات متحده نهفقط برای مردم روسیه و چین، بلکه برای مردم هند، اندونزی، عربستان سعودی، و ترکیه نیز همچون معضل و تهدیدی بزرگتر دیده میشوند. مردم نهتنها غرب را در جنگ اوکراین تقصیرکار میدانند، بلکه بر این باورند که “روسیه در جنگ خود در اوکراین طی پنج سال آینده پیروز خواهد شد.”
کارزار فشار واشنگتن علیه چین
شاید برجستهترین بخش دادههای این گزارش در مورد موضوع تایوان باشد. ایالات متحده از زمان برقراری روابط دیپلماتیک با جمهوری خلق چین در سال ۱۹۷۹/۱۳۵۸، سیاست چین واحد را در پیش گرفت. سیاست یک چین بهاین معنی است که ایالات متحده میپذیرد تایوان بخشی از چین است. در همان سال، دولت ایالات متحده قانون روابط تایوان را تصویب کرد که مناسبات غیردیپلماتیک بین ایالات متحده و تایوان را تعریف میکند و این امید واهی را در تایوان زنده نگه میدارد که ایالات متحده آن را مستقل از چین میداند و از ادغام کامل تایوان در چین دفاع خواهد کرد. این دوگانگی یعنی مناسبات سیاسی با جمهوری خلق چین و قانون روابط با تایوان، پیوندهای واشنگتن با تایوان را در ۴۴ سال گذشته بهپیش برده است. در پنج سال گذشته تنشها پس از تصویب قانون سفر تایوان در سال ۲۰۱۸/۱۳۹۷ که به مقامهای بلندپایه ایالات متحده و تایوانی اجازه میدهد به کشورهای یکدیگر مسافرت کنند، افزایش یافته است. از سال ۲۰۱۸/۱۳۹۷ ایالات متحده در راستای بخشی از کارزار فشار گستردهتر ایالات متحده علیه چین، تنشها را با چین بر سر تایوان شعلهور کرده است.
نیمی از مردم چین بر این باورند که ایالات متحده به جنگی واقعی علیه چین دست خواهد زد، درحالی که بیش از یک سوم جمعیت در غرب آغاز چنین جنگی بین این دو کشور مهم را اجتنابناپذیر میدانند. اگر چنین جنگی رخ دهد ۶۲ درصد از جمعیت بزرگترین کشورهای اروپایی مایلند که کشورشان بیطرف باشد و تنها ۲۳ درصد گفتهاند که از واشنگتن پشتیبانی خواهند کرد. تنها ۸ درصد از اروپاییها از حضور سربازان خود در جنگ علیه چین بر سر تایوان استقبال میکنند، درحالی که تنها ۳۲ درصد از جمعیت ایالات متحده از گسیل نظامیان به جبهه جنگ پشتیبانی میکنند. هم در اروپا و هم در ایالات متحده اکثریتی بزرگ از مردم با چنین جنگ خودکشیوار مخالفاند. آنان خواهان روابطی نزدیکتر بین این کشورها هستند، شاید بههمین دلیل است که زمانی که جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، شی جین پینگ، رییسجمهور چین را “دیکتاتور” خواند آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، از ناراحتی بهخود لرزید. چنین شیوهٔ بیانی به روند بازسازی مناسبات دیپلماتیک بین دو کشور آسیب میرساند.
با این حال، حساسیت مردم از سوی هیچ یک از نیروهای سیاسی اصلی در منطقه آتلانتیک شمالی و بیشک در جنبش ضد جنگ یا صلح جمعآوری و در نظر گرفته نشده است. جنگ اطلاعاتی تند و تیزی بهراه افتاده است که هر کسی که خواستار آتشبس در اوکراین یا صلح بین غرب و چین باشد بهترتیب به کارگزار روسیه و چین بودن متهم میشود. هیچ فضا و عرصهای برای گفتگویی معقول که این نگرش جدید بهدست آمده از این دادههای نظرسنجی را بازنگری و بررسی کند وجود ندارد. بالندگی جنبش ضد جنگ در غرب پیامد نگرانی اکثریت بزرگ مردم جهان از پیش آمدن جنگ با چین نیست که در این مورد به درستی شمار اندکی از مردم بر این باورند که در عمل میتواند این جنگ روی دهد، بلکه انگیزهٔ واقعی برای دوباره زنده شدن این جنبش، بمباران نسلکُشی فلسطینیها بهدست اسراییل در غزه بوده است.
جنگ اسرائیل علیه فلسطین
گزارش شورای اروپا اطلاعاتی در مورد رویکردهای مردم جهان نسبت به جنگ ددمنشانهٔ اسرائیل برضد فلسطینیهای غزه فراهم نکرده است. اما نشانههایی دیگری وجود دارند که شکلگیری نگرش جدید را بازتاب میدهد. تظاهرات گسترده بر ضد بمباران نژادپرستانهٔ اسرائیل در نوار غزه ادامه دارد. این حرکتهای اعتراضی سبب رادیکال شدن نسلی جدید شده است، نسلی که دهها میلیون نفر را از جاکارتا تا استانبول و تا واشنگتن در امواج حرکتهایی اعتراضی به خیابانها آورده و راهپیماییهایی بزرگ در استرالیا و ایرلند و همچنین در برزیل و بریتانیا برگزار شده است. این اعتراضها با وجود ممنوعیت کردنشان در چندین کشور غربی، نه فقط خواهان آتشبس هستند، بلکه پایان دادن به اشغال سرزمینهای فلسطین را هم خواهاناند. کارگران از بارگیری کالا برای کشتیهایی که قرار است به اسراییل بروند یا تخلیه بار کشتیهایی که از اسرائیل آمدهاند بهخصوص اگر جنگافزار باشند خودداری کردهاند. درخواستها برای صدور حکمهای دادگاه کیفری بینالمللی علیه مقامهای بلندپایهٔ دولت اسرائیل اکنون نه تنها از خیابانها بلکه از سوی نهادهای دولتی کشورهایی مهم مانند آفریقای جنوبی و کلمبیا هم شنیده میشود. بسیاری از دولتها سفیرانشان را از اسراییل خارج کردهاند یا تهدید کردهاند روابطشان را با اسرائیل قطع خواهند کرد. اگر نظرسنجیای گسترده انجام میگرفت، نتیجهاش نشان میداد بیشتر مردم میخواهند بمباران اسرائیل پایان یابد و به فلسطینیها فرصت زندگیای آبرومندانه داده شود.
برخورد مردم ایالات متحده به حملههای اسرائیل به غزه شگفتانگیز است. نظرسنجی رویترز/ایپسوس در هفتهٔ گذشته نشان میدهد حمایت مردم ایالات متحده از جنگ اسرائیل از ۴۱ درصد (پس از ۱۵ مهرماه/ ۷ اکتبر) به ۳۲ درصد کاهش یافته است، آماری که شامل شمار برابر از حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه است. با وجود رویگردانی همهٔ سرکردگان حاکمیت ایالات متحده از جو بایدن، رئیسجمهور، گرفته تا رقیبان جمهوریخواهش برای انتخابات ریاستجمهوری سال آینده در پشتیبانی از آتشبس و پایان دادن به عملیات جنگی، نظر طرفداران دمکرات ها در میان مردم عادی ۷۵ درصد و در میان جمهوریخواهان۵۰ درصد و در مجموع ۶۸ درصد موافق آتشبس است. نظرسنجیهایی دیگر با این رقمها همخوانی دارند، نظرسنجیهایی که بهاندازهٔ کافی نگرش عمومی در ایالات متحده از جنگ غزه را بازتاب میدهند. ۳۳ عضو کنگرهٔ ایالات متحد از ۵۳۵ عضو آن و یک سناتور از ۱۰۰ سناتور از آتشبس حمایت میکنند، حمایتی اندک که نشان میدهد رهبران برگزیده چقدر با نظر رأی دهندههایشان در حوزههای انتخاباتیشان بیگانهاند. کموبیش همه کسانی که خواهان آتشبساند، غیرسفیدپوست هستند. بکا بالینت، نخستین نمایندهٔ یهودی کنگره بود که خواستار آتشبس شده است.او میگوید درحالی که “یک نسل از آسیب روحی دهشتناک هولوکاست که بر خانوادهام اثر گذاشت، فاصله دارد” بر این باور است که “کشتن غیرنظامیان و کشتن کودکان” در غزه “صرفنظر از اینکه که غیرنظامیان و کودکان چه کسانی هستند امری انزجارآمیز و بههیچوجه پذیرفتنی نیست.”
هیچکدام از نمایندگان برگزیده از حزب جمهوریخواه در کنگره به فراخوان آتشبس نپیوسته است. آنان برای تظاهراتی که از سوی طرفداران اسرائیل در واشنگتن با حضور رئیسجمهور اسرائیل که گفته است غیرنظامیان غزه هدفی قانونی هستند و کشیش جان هیگی- یهودیستیزی شناخته شده که یهودیان را مسئول هولوکاست میداند- دور هم گرد آمدند. دیدگاه کسانی مانند هرتزوگ، رییسجمهور اسراییل و کشیش هیگی و همچنین بیشتر نمایندگان برگزیده ایالات متحده، نه تنها با دیدگاه مردم جهان بلکه حتا با دیدگاه بیشتر مردم ایالات متحده نیز بیگانه است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۹۶، ۱۳ آذر ۱۴۰۲