مصاحبه با عصام مخول، عضو سابق کنست (پارلمان اسرائیل) و رئیس کنونی “هدش” (“جبههٔ دموکراتیک برای صلح و برابری”).
س: نظر شما دربارهٔ اظهارات ترامپ در مورد غزه چیست؟ این اظهارات چگونه بر روابط ایالات متحده با اسرائیل و نقش آن در خاورمیانه تأثیر میگذارند؟
عصام مخول: این اظهارات ترامپ نشاندهندهٔ ذهنیتی وحشیانه است. او رویکردی “گاوچران”مآبانه از تاریخ آمریکا را به مسئلهٔ غزه وارد کرده است: مردم بومی حذف می شوند، زیرا مردان سفیدپوست چنین تصمیم گرفتهاند. این موضوع باید روشن شود که این جنگ واقعاً جنگی علیه حماس بهدلیلهای امنیتی نبوده است، بلکه جنگی راهبردی (استراتژیکی) از پیش برنامهریزیشده با هدف جابهجایی و پاکسازی قومی مردم فلسطین بوده است. ترامپ اکنون اعلام کرده است: من این [جابهجایی و پاکسازی] را انجام خواهم داد. …
البته تنها ترامپ مطرح نیست. جنگی نابود کننده که غزه را ویران کرده است، با بمبهایی که دولت بایدن تأمین و ارسال کرده بیوقفه تمامی ابزارهای کشتار و تخریب از سوی ایالات متحده و بر اساس سیاست رسمی این کشور انجام شده است. به زمانبندی آتشبس نگاه کنید. هنگامی جنگ متوقف شد که رئیسجمهوری جدید روی کار آمد که معتقد بود منافع واقعی ایالات متحده در توقف جنگ است و این تنها یک هفته طول کشید.
بنابراین زمانی که منافع ایالات متحده در میان باشد، اسرائیل اطاعت خواهد کرد. زمانی که دولت بایدن اسرائیل را به راهاندازی این جنگ نابود کننده تشویق میکرد، این جنگ آغاز شد. اگر اسرائیل جنایتهای جنگی و جنایت علیه بشریت مرتکب شده است، به این دلیل است که دولت ایالات متحده این امر را میخواهد و با آن موافق است. ایالات متحده از همان ابتدا بخشی از این جنگ بود، در هدایت آن نقش داشت و در ارتکاب این جنایتهای جنگی شریک بود.
واقعیت امر این است که اسرائیل در خدمت اصلیترین منافع و پروژههای امپریالیستی ایالات متحده در خاورمیانه است و از آن پیروی میکند. پیشتر گفته میشد برای رسیدن به هرگونه راهحلی سیاسی در خاورمیانه، باید از مسئلهٔ فلسطین عبور کرد. ولی آمریکاییها هنگام صحبت دربارهٔ راهحل مبتنی بر “دو کشور” دروغ میگفتند. این راهحل همیشه به آیندهای نامعلوم موکول میشد و هرگز برای زمان حال نبود. آنچه اکنون دنبال میشود این است که بهجای آنکه مردم فلسطین بتوانند اشغال را از بین ببرند، این اشغالگری است که مردم فلسطین را از بین میبرد.
ولی این طرح آمریکایی نه پروژهای فلسطینی است و نه حتی پروژهای خاورمیانهایست، بلکه پروژهای جهانی و بخشی از جنگ علیه چین است. چند سال پیش ایالات متحده حتی قصد داشت حضورش در خاورمیانه را کاهش دهد تا بر شرق آسیا و مقابله با چین تمرکز کند. بنابراین، اسرائیل بهمنزلهٔ بازوی آن عمل میکرد تا منطقه را در مسیر منافع آمریکا بهسوی “خاورمیانهٔ جدید” نوآرایی کند. البته ایالات متحده همچنان در نابودی و بیثبات ساختن کشورهای منطقه (عراق، لیبی، یمن، لبنان، و سودان) مشارکت داشته و به ایجاد و تقویت نیروهایی تروریستی در سوریه پرداخته است. ارتش آمریکا همچنان در سوریه حضور دارد و این کشور را اشغال کرده است. سوریه اکنون تحت اشغال سه ارتش قرار دارد. ارتش ترکیه که عضو ناتوست؛ ارتش اسرائیل که جولان و منطقههایی تازه اشغالشده را در اختیار دارد، و ارتش آمریکا که میدانهای نفتی را اشغال کرده است. تا زمانی که رهبری جدید و نیروهای میهندوست سوریه برای رهایی از این اشغالگریها مبارزه و مقاومت نکنند، سوریه نمیتواند آزاد شود.
ولی پیشاپیش در سال ۲۰۲۳/ ۱۴۰۲ ایالات متحده زیر فشار روابط جدید عربستان سعودی و کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس با کشورهای بریکس، چین، و روسیه قرار گرفته بود. کافی است بهیاد آوریم تنها یک ماه پیش از ۷ اکتبر/ ۱۶ مهرماه بایدن دربارهٔ پروژهاش بهمنظور احداث یک “گذرگاه آمریکایی” (“IMEC”) برای رقابت کردن با جادهٔ ابریشم چین (ابتکار کمربند و راه) صحبت می کرد تا کالاها را از هند و از راه خاورمیانه و مدیترانه، به اروپا منتقل کند. در راستای منافع ایالات متحده است که این منطقه را از مانعها “پاکسازی” کند. یکی از این مانعها، حزبالله و مانعی دیگر حماس است. بنابراین، منافع ایالات متحده با دیدگاه دولت فاشیست و اشغالگر اسرائیل همراستاست، دولتی که جز اشغال، شهرک سازی، جنگهای نابود کننده، و بیرون راندن مردم فلسطین از سرزمینشان اندیشهای دیگر ندارد.
س: آیا پیشنهاد ترامپ قابل اجراست؟
عصام مخول: اطلاعیهٔ ترامپ به خطری واقعی و بیثباتیای جهانی منجر میشود. جهانی که نابودی حقوق ملی مردم فلسطین را بپذیرد، جهانی خواهد بود زیر سلطهٔ افرادی مانند ترامپ. این وظیفهٔ ما در سراسر جهان است که این طرح را طرد کنیم و از ارزشهای انسانی، بشریت، و تمدن دفاع کنیم. این ایدههای ترامپ حتی اگر بهوسیلهٔ شیخنشینها و جمهوریهای عربی اجرا شوند، تحققپذیر نیستند. آنها این ایدهها را رد میکنند، نه بهدلیل حمایت از فلسطینیها، بلکه عمدتاً به این دلیل که پیشنهادهای ترامپ تهدیدی برای موجودیت و امنیت ملی خودشان است. دلیل دیگر این است که فلسطینیها برای سرزمینشان خواهند جنگید و آن را ترک نخواهند کرد. پرسش واقعی این است که چگونه جنگ و اشغال را پایان دهیم. ما باید یک کشور فلسطین بدون اشغالگری و اشغالگران مهاجم را تأسیس کنیم. این تنها راه ثبات و صلح در منطقه و جهان است.
س: چه انگیزهای برای تشدید خشونتهای اسرائیل در کرانهٔ باختری وجود دارد؟ نظر شما در مورد سیاستهای اسرائیل و فعالیتهای “هدش” (“جبههٔ دموکراتیک برای صلح و برابری”) چیست؟
عصام مخول: دولت اسرائیل از پروژهای تاریخی بهمنظور بیرون راندن فلسطینیها نه تنها از غزه، بلکه بهویژه از کرانهٔ باختری رود اردن- آنچه آنها [دولت اسرائیل] “یهودیه” و “سامره” مینامندش- الهام میگیرد، همچنین از جناح راست مذهبی که میخواهند داستانهای باستانیشان را دوباره بازسازی کنند نیز الهام میگیرد. بنابراین، سیاست اصلی آنها [دولت اسرائیل] حمله به مردم فلسطین و تلاش برای از بین بردن آنانست. این حملهها نه برای امنیت، بلکه برای برآوردن نیازهای ایدئولوژیک و تلاش برای وادار کردن فلسطینیها به دست کشیدن از خواستهای ملیشان و بیرون راندن فلسطینیها از سرزمینشان انجام میشود.
ولی مشکل در اسرائیل تنها در دولت نیست. بهعنوان مثال، نیروهای صهیونیستی مخالف دولت مانند گانتس، لاپید، لیبرمن، و دیگران، همگی به طرح ترامپ تبریک گفتهاند. این نگرشها تنها ایدههای راستگرایانه نیستند، بلکه جزئی از سرشت این نیروهای صهیونیستی در اسرائیل هستند. خیلی پیش از ۷ اکتبر/ ۱۶ مهرماه تبعیض علیه مردم فلسطین در داخل اسرائیل و خشونت علیه فلسطینیها در سرزمینهای فلسطینی شدت یافته بود. دولت اسرائیل احساس کرد که دموکراسی برای دولت یهود به یک چالش تبدیل شده است و بنابراین به حمله به قوانین دموکراتیک، دادگاهها، و جز اینها، شروع کرد و حتی قوانین اسرائیل- چه رسد به قوانین بین المللی- را کنار نهاد. بههمین دلیل است که فکر میکنم ما میتوانیم امروز اعلام کنیم دولت یهود توانسته است که دولت دموکراتیک را ببلعد.
هدش (جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری) در واقع و در مفهوم سیاسیاش جبههای است که عربها و یهودیان اسرائیل در آن مبارزهای مشترک بهسوی برقراری صلح عادلانه، دموکراسی، و برابری عمیق میان شهروندان در حقوق مدنی و ملی را پیش میبرند. ما از طریق هدش در تلاش بهمنظور بهوجود آوردن ائتلافی از نیروهایی هستیم که بر ضد فاشیسم در داخل اسرائیل و بهضد جنگ نابودگر علیه مردم فلسطین مبارزه میکنند و با اشغالگری و حمله به حقوق فلسطینیها مخالفت میورزند. در حفاظت از حقوق جمعی، ملی، و مدنی جمعیت عرب فلسطینی در داخل اسرائیل، ما از طریق “کمیته عالی پیگیری برای شهروندان عرب اسرائیل” کار میکنیم و تلاش میکنیم گروههای سیاسی عرب را بر اساس یک برنامه مبارزاتی متحد گردهم بیاوریم و همچنین برای مشارکت گروههای عمدتاً یهودی که طرفدار دموکراسی، صلح، و برابری هستند، تلاش میکنیم.
بنابراین، پس از اعلام آتشبس و توافق برای مبادلهٔ اسیران، ما جلسهای برای گردهم آوردن نیروهای مخالف جنگ ترتیب دادیم. پلیس سعی میکند جلسهها و تظاهرات ما را ممنوع کند و به صاحبان سالنها فشار میآورند از برگزاری جلسههای بزرگ ما جلوگیری کنند. ولی ما موفق شدیم جلسهای را در کفر یاسیف برگزار کنیم، جایی که هدش رهبری شهرداری محلی را در دست دارد. علاوه بر هدش و حزب کمونیست اسرائیل، بلد/تجامو (یکی دیگر از حزبهای سیاسی عرب در اسرائیل) یک ائتلاف از دهها سازمان صلحطلب کوچکتر و گروههایی از جوانان فعال یهودی که از خدمت سربازی امتناع میکنند در این جلسه شرکت کردند. همه این گروهها در این بحثها مشارکت داشتند.
س: مرحلهٔ بعدی چه خواهد بود؟
عصام مخول: نهتنها در اسرائیل، بلکه در ایالات متحده و بریتانیا، آلمان، و همچنین فرانسه، افرادی که آرزو داشتند این جنگ موضوع فلسطین را کنار نهاده و آن را از تاریخ محو کند، ناامید خواهند شد. ما همه آنان را متهم میکنیم. این جنگی است که رژیمهای عربی نیز با سکوتشان از آن حمایت کردند. ولی اکنون شاید بیش از هر زمانی دیگر مسئله فلسطین پیشِ روی ما و جهان است. دیگر هیچکس نمیتواند بگوید: “من نمیبینم.” آنان شکست خوردند. شکست خوردند نه بهاین دلیل که فلسطینیها پیروزیای بزرگ بهدست آوردند، بلکه بهاین دلیل که اسرائیل نتوانست به هدفهایش دست یابد. بههمین دلیل است که ما اکنون به عصر و مرحلهای جدید در این مبارزه وارد میشویم. این مرحله، آسان نخواهد بود.
برای مخالفت با طرحهای ترامپ و نتانیاهو ما به وحدت نیاز داریم. در جهان عرب باید نشست عربیای واقعی برگزار شود که تصمیمی روشن برای رد این طرح و مخالفت با عادیسازی روابط با اسرائیل اتخاذ کند، مگر آنکه راهحلی سیاسی وجود داشته باشد که به اشغالگری پایان دهد و به تأسیس یک کشور فلسطینی بینجامد. یعنی یک کشور مستقل فلسطینی با مرزهای ۴ ژوئن ۱۹۶۷ / ۱۳۴۶ و اورشلیم شرقی بهعنوان پایتخت آن، تخلیه شهرکهای اسرائیلی و نیروهای اشغالگر، و حل مسئلهٔ آوارگان فلسطینی بر اساس قطعنامههای سازمان ملل.
برخی روشنفکران از جمله فلسطینیها میگویند بهدلیل وجود شهرکهای اسرائیلی تأسیس یک کشور فلسطینی غیرممکن است. ولی من میگویم حل مسئلهٔ شهرکها بدون تأسیس یک کشور فلسطینی غیرممکن است. من معتقدم که در این لحظهٔ تاریخی، مسئولیت همه گروهها و مناطق فلسطینی این است که متحد شوند و برای بازسازی تنها نهادی که میتواند نیروهای فلسطینی را متحد کند، یعنی “سازمان آزادیبخش فلسطین” (“ساف”) راهی بیابند. این سازمان باید گسترش یابد تا شامل حماس، جهاد اسلامی، و دیگر گروهها شود و اصلاح گردد. این تنها راهحل است. من فکر میکنم هر کسی که در برابر این مسیر مانعتراشی کند، در واقع در خدمت اشغالگری اسرائیل و پروژهٔ ایالات متحده است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارهٔ ۱۲۲۸، ۶ اسفند ۱۴۰۳