در ماههای اخیر مخالفت مسئولان رژیم با خواست افزایش و ترمیم مزد به نارضایتیهای کارگری در مراکز صنعتی- تولیدی و خدماتی ابعاد گستردهتری داده است. همزمان موضوع اصلاح قانون کار و قوانین تأمین اجتماعی و نیز حرکت حسابشدهٔ دولت و مجلس برای اجرای برنامه آزادسازی مزد، شکاف میان بدنه و رهبری تشکلهای زرد حکومتی را ژرفش بخشیده است.
اشرافیت کارگری بهشدت فاسد و آلودهٔ جمهوری اسلامی که رهبری تشکلهای زرد و حکومتیای مانند خانه کارگر، کانون عالی شوراهای اسلامی کار، کانون عالی انجمنهای صنفی و مجمع عالی نمایندگان کارگری را شامل میشود، با تبوتابی بسیار و بهرهگیری از حمایت ارگانهای امنیتی میکوشند با مانورهای فریبکارانه از ژرفش بیشتر این شکاف مانع شوند.
برگزاری نشست شورای عالی کار در هفتههای اخیر و جلوگیری از طرح بحث ترمیم مزد در این نشستها با “انتقاد” شماری از مسئولان ارشد تشکلهای زرد حکومتی روبهرو شد. درواقع این “انتقادها” نه به طرح نشدن موضوع ترمیم و افزایش مزد سال جاری بلکه گلایهای از دولت رئیسی و اتاق بازرگانی است که با اینگونه “اقدامهای سرسختانه” خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار را هرچه بیشتر در میان تودههای کارگر منزوی و رسوا میکند. انزوای تشکلهای زرد حکومتی پویهای با سابقهٔ چندینساله است که از خیزش آبانماه ۱۳۹۸ و پس از آن جنبش زن، زندگی، آزادی بهاین سو تشدید شده و سرعت گرفته است. ازجمله اقدامهای بهدقت محاسبه شده برای جلوگیری از انزوای رهبری تشکلهای زرد موضعگیریهای عوامفریبانه و دروغین دربارهٔ “برنامه هفتم توسعه” و ترمیم مزد است. در این ارتباط علیرضا محجوب، دبیرکل خانه کارگر و چهرهٔ معتمد واحد اطلاعات سپاه پاسداران، در گفتگو با ایلنا، ۴ تیرماه سال جاری، پیرامون برنامهٔ هفتم توسعه ضمن حمایت از سیاستهای کلی نظام فریبکارانه بخشهایی از این برنامه را بهزیر پرسش برده و با ابراز خرسندی از بازبینی برخی از مواد و تبصرههای لایحه برنامه هفتم توسعه در مجلس میگوید: “امروز نیز سؤال ما همان سؤال هست. کارشناسان و مسئولان دولت بیایند پاسخ بدهند مدل توسعهٔ مندرج در این برنامه توسعه چیست؟ ما امیدواریم که برای اطلاع مجلس نیز حداقل پاسخ این سؤال را بدهند. …” محجوب که خود در این مصاحبه تأکید میکند: “زمانی که برنامه سوم توسعه درحال طراحی بود، بنده نمایند مجلس بودم” بهخوبی میداند بهقول او مدل یا بهتر گفته باشیم الگوی تدوین برنامههای توسعه چیست؟ بهخوبی میداند این برنامهها از کجا و چگونه به حکومت جمهوری اسلامی دیکته میشود!
برای اینکه دروغپردازی رهبران تشکلهای زرد حکومتی را در معرض دید و تشخیص قرار داده باشیم لازم است یادآوری کنیم زمانی که فرمان سیاستهای کلی نظام و ابلاغیه اصل ۴۴ از سوی ولی فقیه صادر شد، رهبری خانه کارگر بهشمول علیرضا محجوب از آن حمایت و استقبال کردند. بهطور مثال، خبرگزاری دولتی ایرنا، ۲۷ تیرماه ۱۳۸۵، ازقول دبیرکل کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان آذربایجان شرقی و دبیر اجرایی خانهٔ کارگر تبریز که از افراد بانفوذ در رهبری خانه کارگر است، نوشت: “جامعهٔ کارگری… از دستور اخیر مقام معظم رهبری در اجرای اصل ۴۴… استقبال کرده و آن را گامی در جهت سالمسازی محیط اقتصادی کشور در سطح کلان ارزیابی میکند.” همچنین در ۳۰ بهمنماه ۱۳۸۵ نیز دبیرکل و جمعی از رهبران خانه کارگر در دیدار “مسئولان و دستاندکاران اجرایی سیاستهای کلی اصل ۴۴ با مقام رهبری” حضور داشتند و بهقول خودشان به ابلاغیه ولی فقیه و الگوی برنامههای توسعه “لبیکگفتند” [رجوع کنید به: پایگاه اطلاعرسانی دفتر خامنهای -۳۰ بهمنماه ۱۳۸۵]. علاوه بر اینها، رهبری خانه کارگر و شخص علیرضا محجوب در تمام سالیان پس از صدور ابلاغیه اصل ۴۴ ولی فقیه همواره از حامیان دیدگاه علی خامنهای در زمینه مسایل اقتصادی بودهاند. آیا ابلاغیه سیاستهای کلی ولی فقیه پایه و بنیاد برنامههای توسعه ازجمله برنامه هفتم توسعه نیستند؟ بهعلاوه سیاستهای کلی اقتصادی نظام برپایهٔ دستورات صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی استوار است. آیا رهبران فاسد خانهٔ کارگر که سالها نیز در مجلس و دیگر دوایر حکومتی حضور داشتهاند، از این امر آگاهی ندارند؟
بنابراین علیرضا محجوب بهخوبی میداند الگو یا مدل برنامه هفتم توسعه چیست، چرا بهاجرا درمیآید و حامی اصلی آن کدام مرکز قدرت در حکومت جمهوری اسلامی است. با آنچه مورد اشاره قرار گرفت باید تأکید کرد مواضع رهبری خانه کارگر و دیگر تشکلهای زرد حکومتی پیرامون برنامه هفتم توسعه و مشکلات بیشمار کارگران و زحمتکشان کشور مانورهایی عوامفریبانهاند. علت این مانور دادنها نیز انزوای این رهبران فاسد در میان تودههای کارگر است. علاوه بر این، یکی دیگر از علتهای مهم چنین مانور دادنهایی را باید در تحولهای صحنه سیاسی کشور جستجو کرد. سخنان فرماندهٔ کل سپاه پاسداران در همایش مسئولان بسیج سراسر کشور که خبرگزاری ایسنا در ۱۰ مردادماه خبر آن را منتشر کرد، مؤید این ادعاست. فرمانده سپاه دراین همایش اعلام کرد: “اغتشاشات سال گذشته، قویترین، خطرناکترین، جدیترین، نابرابرترین و وسیعترین پیکار جهانی ضد نظام اسلامی… بود.” او همچنین تأکید کرد: “هماکنون در نقطه عزیمت جدی هستیم و دشمن قصد دارد در سالگرد حوادث پاییز ۱۴۰۱ بار دیگر فتنهانگیزی کند.” رهبری خانه کارگر و علیرضا محجوب در چهارچوب همین سیاست امنیتی که فرماندهٔ سپاه پاسدران بر آن تاکید کرده است اقدام میکنند و به مانورهایی فریبکارانه دست میزنند. انزوای رهبری تشکلهای زرد و حکومتی همزمان است با رشد اعتراضها و ورود جنبش اعتراضی زحمتکشان به یک دورهٔ نوین که میتوان ویژگی آن را نارضایتی و خشم روزافزون زحمتکشان و افزایش شمار اعتصابهای کارگری نامید. اعتصابهای کارگری در سراسر کشور در ابعاد گوناگون رخ میدهد. میزان اثرگذاری و تداوم این اعتصابها به سطح سازماندهی، همبستگی و مشارکت فعال تودههای کارگر در کارگاهها و کارخانهها مرتبط است. ازاینرو، انزوای رهبری خانهٔ کارگر و دیگر تشکلهای دستساز حکومتی بخشی از پویهٔ ریزش نیرو در حاکمیت و جامعه است. نکتهٔ بسیار مهم در این میان استفاده هشیارانهٔ حرکتهای سندیکایی و مبارزان راستین جنبش کارگری و سندیکایی از این وضعیت است. تأکید بر حضور تودههای کارگر و مبارزهٔ خستگیناپذیر برای ارتقای سطح سازماندهی و دستیابی به اتحادعمل فراگیر وظیفههایی درنگناپذیر در این مرحله بهشمار میآیند. درست در نقطه مقابل تبلیغات خانهٔ کارگر و برخلاف تصور برخی هیچ اعتصاب، اعتراض، و بهطورکلی مبارزهای بیثمر و بیحاصل نیست. هر اعتصاب حتی چندساعته، هر اعتراض هرقدر کوتاهمدت، یک تجربه و یک کسب آمادگی از سوی طبقه کارگر برای آغاز حرکت تهاجمی آینده و تأمین منافع صنفی و سیاسیشان است.
ما در دورهای که رشد اعتراضها و اعتصابها با وجود ضعف در سازماندهی که از ویژگیهای آنها است بهسر میبریم. باید از اقدامها و حرکتهای اعتراضی در چهارچوب منافع و مصالح آنی و آتی طبقه کارگر بهدور از ذهنیگرایی و فرقهگرایی قاطعانه حمایت کرد و در جهت ارتقای سازماندهی آن گام بهپیش برداشت. این وظیفهٔ درنگناپذیر در مرحلهٔ کنونی است که اعتصابهای بزرگ و کوچک را همچون حلقههایی بههم متصل کرد و با سازماندهی و طرح شعارهایی مناسب و واقعبینانه جایگاه جنبش کارگری و سندیکایی را در پیکار با دیکتاتوری حاکم تقویت کرد. فراموش نکنیم که با افشای رهبری فاسد و آلودهٔ تشکلهای زرد حکومتی بدنهٔ این تشکلها- بدنه بهمعنی تودههای کارگر در کارگاهها و کارخانهها که ارتباطی با رژیم و سیاست این تشکلها ندارند- بیشتر و بیشتر میتوانند بهسمت حرکتهای سندیکایی و تأکید بر خواست احیای حقوق سندیکایی جلب شوند. استفاده از همهٔ امکانها و روزنهها با توجه به چهار مشخصهٔ اعتصابهای کارگری یعنی تشدید مبارزه، اتحادعمل فراگیر، تلفیق مبارزهٔ صنفی با مبارزهٔ سیاسی، و استقلال عمل طبقاتی، مسیر ناهموار و گاه مسدود تأمین منافع صنفی و سندیکایی زحمتکشان و سپس منافع سیاسیشان را گشود. جنبش کارگری بخش جداییناپذیر و اصلی مبارزهٔ همگانی بر ضد دیکتاتوری حاکم و امپریالیسم است. باید با همهٔ توان مبارزهٔ جاری زحمتکشان را تقویت و استحکام بخشید.
به نقل از ضمیمهٔ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۷۵، ۲۳ مرداد ۱۴۰۲