بر روی سکه ۱۰ یورویی هفت سرباز هخامنشی در برابر هفت سرباز یونانی نقش بستهاند! نبرد ترموپیل در سال ۴۸۰ پیش از میلاد بین یونانیان متحد شده به فرماندهی لئونیداس پادشاه اسپارت و ایرانیان به فرماندهی خشایارشاه در گذرگاه ساحلی ترموپیل بین کوه آنوپه و خلیج مالیاک در غرب دریای اژه به وقوع پیوست، در ... دولت یونان بهمناسبت دوهزار وپانصدمین سال نبرد ترموپیل سکههای ۲ و ۱۰ یورویی ضرب کرد
دیدار شی جینپینگ با «دینا بولوارته» رئیس جمهور پرو + فیلم
بعدازظهر روز پنجشنبه ۱۴ نوامبر به وقت محلی، شی جینپینگ، رئیس جمهوری خلق چین با خانم «دینا بولوارته» رئیس جمهور پرو در کاخ ریاست جمهوری این کشور در لیما دیدار و گفتگو کرد. به گزارش رادیو بینالمللی جین؛ شی جینپینگ در این دیدار ضمن ابراز خرسندی از سفر رسمی خود به پرو و شرکت در ... دیدار شی جینپینگ با «دینا بولوارته» رئیس جمهور پرو + فیلم
«ترامپ» بازگشته اما آمریکا دیگر خاورمیانه را ندارد!
داغترین خبر این هفته بدون شک پیروزی «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق آمریکا در انتخابات ۵ نوامبر است. وقتی صحبت از تأثیر این موضوع بر ایران میشود، مردم به طور طبیعی به «فشار حداکثری» چندگانه علیه ایران در دوره اول ریاست جمهوری او فکر میکنند، بسیاری از مردم نگران چشم انداز توسعه ایران در چهار ... «ترامپ» بازگشته اما آمریکا دیگر خاورمیانه را ندارد!
گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستاوردی با آرمانهایی زنده برای بشریت!
در صدوهفتمین سالگی پیروزی انقلاب اکتبر، بشریت با بحران ژرف و همهجانبهٔ اقتصادیسیاسی و بروز جنگهای خانمانسوز دستوپنجه نرم میکند. جهان سرمایهداری امروز، دنیائی است آکنده از نابرابریهای عمیق که در آن میلیونها انسان از ابتدائیترین حقوق طبیعیشان محرومند. فقر و فلاکت، محرومیتهای اجتماعی، جنگها و نابودی محیط زیست، آینده بشریت را بهطورجدی تهدید میکنند. ... گرامی باد سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر: پیروزی انقلاب اکتبر، دستاوردی با آرمانهایی زنده برای بشریت!
میدلایستآی: آلمان در جنایات اسرائیل علیه غزه همدست است
رسانه انگلیسی به حمایت تمامعیار آلمان از اسرائیل اشاره میکند و گزارش میدهد که چرا برلین در جنایات رژیم اشغالگر در غزه همدست است. به گزارش ایسنا، «آنالنا بربوک» وزیر امور خارجه آلمان اخیرا از کشتار و جنایات اسرائیل علیه فلسطینیان دفاع و «اولاف شولتس» صدراعظم آلمان نیز پیشتر بر تداوم ارسال تسلیحات به سرزمینهای ... میدلایستآی: آلمان در جنایات اسرائیل علیه غزه همدست است
بیش از یکصد سال جنبش کمونیستی و کارگری در ایران و نقش و تأثیر آن در تاریخ و تحولات میهن ما
متن سخنرانی رفیق محمد امیدوار به مناسبت یکصدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران – اول تیرماه ۱۳۹۹
با سلام گرم به همهٔ شرکت کنندگان در نشست امروز ما و تشکر فراوان از رفقای حزبی که لطف کردند و این نشست را سازماندهی کردند. اجازه بدهید که صحبتهایم را با تبریک صدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران و گرامیداشت بیش از یک سده تاریخ غرورآفرین جنبش کارگری و کمونیستی در ایران شروع کنم.
رفیق گرامی خاوری در مصاحبهٔ اخیرش با «نامهٔ مردم» بهدرستی اشاره کردند که در طول هشتاد سال گذشته، حزب ما و رفقای دانشمندی مثل رفیق شهید عبدالحسین آگاهی و رفیق فقید کامبخش و دیگر رفقای حزبی مجموعهٔ بسیار ارزشمندی از اسناد و نوشتهها را پیرامون تاریخ و مبارزات جنبش کارگری و کمونیستی ایران منتشر کردهاند که کارپایهٔ بسیار مفیدی برای بررسی این تاریخ صدساله، بهخصوص برای نسل جوانی است که امروز تشنهٔ حقیقت و شناخت تاریخ معاصر میهن ماست و به میدان مبارزه کشیده شده است. بر این اساس، من هم با استفاده از همین منابع غنی صحبتهایم را به دو بخش تقسیم میکنم:
۱. نفوذ اندیشههای کمونیستی در ایران، و تأسیس حزب کمونیست ایران، و ۲. در بخش دوّم بیشتر خواهم پرداخت به ارتباط این مبارزهٔ صدساله با سازماندهی جنبش کارگری در ایران و تغییرات مهمی که اندیشههای کمونیستی در جامعهٔ ما پدید آورده است، و موضوعیّت این اندیشهها در مبارزهٔ امروزین ما. و البته تلاشم این خواهد بود که فرصت کافی برای بحث و تبادل نظر و پرسش و پاسخ نیز بماند.
همانطور که اشاره کردم، دربارهٔ تاریخ نفوذ اندیشههای کمونیستی در ایران مطالب مهم زیاد نوشته شده است، ولی به طور خلاصه باید گفت که رشد اندیشههای کمونیستی در ایران به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی باز میگردد. در حالی که در جهان اندیشههای مارکسیستی نفوذ گستردهای مییافت و جنبش کارگری جهان به سلاح نیرومندی در مقابله با حکومتهای دیکتاتوری سرمایهداری در اروپا دست پیدا میکرد، همراه با رشد صنعت و توسعهٔ شیوهٔ تولید سرمایهداری، آموزش مارکس نیز به ایران راه یافت.
صحنهٔ اجتماعی و سیاسی آن دوره را میتوان به دورهٔ تحوّل تاریخی جامعهٔ ایران از فئودالیسم به سرمایهداری خلاصه کرد. سرمایهداری آن زمان، اگرچه بهآرامی، ولی پیوسته در حال رشد بود، و زایش و شکلگیری طبقهٔ کارگر کشور در حال کامل شدن بود. در سالهای آخر قرن نوزدهم، و زیر تأثیر و نفوذ دیدگاههای چپ، مبارزهٔ ضداستبدادی به طور چشمگیری رشد کرد و شمار فزایندهای از مردم به مبارزهٔ انقلابی پیوستند. سازمانهای سیاسی زیرزمینی، با تأثیر گرفتن از دیدگاهها و اندیشههای مارکسیستی، در شهرهای بزرگ ایران، بهویژه در تبریز، تهران، و اصفهان شکل گرفتند تا تودههای مردم را بسیج و هدایت کنند.
دربارهٔ رشد اندیشههای سوسیالیستی در جهان، برای نخستین بار در مقالهای که روزنامهٔ ایران، شمارهٔ ۴۰۲، در اسفند ۱۲۵۹، یعنی ۱۴۰ سال پیش، به نقل از روزنامه اختر چاپ استانبول به مناسبت نهمین سالگرد کمون پاریس ۱۸ مارس ۱۸۷۱، درج کرد، از جمله آمده بود: “سوسیالیستها… روز به روز در ترویج دادن مقاصد خودشان ترقی مینمایند… و الآن قریبِ بیست سال میشود که در جمیع اروپ [اروپا] منتشر شدهاند… در اثنای مُحاربهٔ [جنگ] پروس و فرانسه، اصحاب این اعتقاد به نام کومونی و اینترناسیونال شهرت یافته بودند… پس از شکستِ کمون پاریس، این گروه از اجرای مقاصد دست نکشیده آهسته آهسته در اطراف ممالک اروپ منتشر شده، تخم خیالات خودشان را کاشتند…”
بر اساس اسناد تاریخی موجود، سوسیال دموکراسی را نخست کارگران ایرانیای که برای کارهای فصلی به قفقاز و مناطق آسیایی روسیه میرفتند، بهویژه برای کار کردن در صنعت نفت باکو (بیشتر از نیمی از کارگران میدانهای نفتی باکو ایرانی بودند)، به ایران آوردند. در آن دوران چهرههای برجستهای همچون علی مُسیو، کامران آقازاده، سیروس بهرام، آوتیس میکائیلیان (سلطانزاده)، اسدالله غفارزاده، کریم نیکبین، نصرالله شیخ زاده، جعفر پیشهوری، ذرّه، حسابی، و اسفندیاری نقش مهمی در بردن این اندیشههای مترقی و دورانساز به درون جامعهٔ در حال تحوّل میهن ما ایفا کردند. از میان همین روشنگران انقلابی بود که کسانی مانند حیدر عمواوغلی (حیدرخان) برخاستند و نقشی اساسی در رهبری انقلاب مشروطیت ایفا کردند.
در سال ۱۹۰۴م (۱۲۸۳ شمسی) گروه سیاسی «همّت» در باکو پایهگذاری شد تا فعالیتهای انقلابی سوسیال دموکراتها را در میان زحمتکشان آذربایجان و دیگر ایرانیان سازماندهی کند. در همان سال، علی مُسیو اعلامیهها و جزوههایی را که در شعبههای باکو، تفلیس، و تبریزِ «حزب کارگران سوسیال دموکرات روسیه (بلشویک)» منتشر میشد، نهفقط در آذربایجان و دیگر نقاط ایران، بلکه پس از ترجمه کردن به عربی در شهرهای بغداد و کاظمین (در عراق) نیز پخش میکرد. در فاصلهٔ سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۲، نشریهٔ «ایسکرا» ارگان مرکزی حزب بلشویکها را از برلین و از طریق تبریز به باکو میفرستادند. عملیات ارسال این نشریه را خودِ لنین و همسرش کروپسکایا سازماندهی میکردند. نخستین بار گروه «همّت» بود که واژهٔ سوسیال دموکراسی را به فارسی [به اجتماعیون عامیون] ترجمه کرد تا برای زحمتکشان ایرانی که آشنایی با زبانهای اروپایی نداشتند، قابلفهم باشد.
پس از شکستِ انقلاب مشروطیت، و سپس در جریان جنگ جهانی اوّل، سوسیال دموکراتهای ایرانی به فعالیت انقلابی خود هم در ایران و هم در تبعید ادامه دادند. پس از پیروزی انقلاب فوریهٔ ۱۹۱۷ روسیه و سرنگونی رژیم تزاری، انقلابیهای ایران که به روسیه مهاجرت کرده بودند امکان پیدا کردند که بتوانند تشکیلات علنی به وجود آورند، فعالیتهای خود را شدّت بخشند، و دفترهای حزبی و مراکز کارگری را برپا کنند. در ماه مه ۱۹۱۷(۱۲۹۶)، حزب سوسیال دموکرات «عدالت» ایران تأسیس شد و برنامهاش را به دو زبان فارسی و آذری در شهر باکو منتشر کرد. در بخش فارسی این سند در صفحهٔ ۱۲ آمده است: «یکی از خواستهای “عدالت” تغییر و تحوّل زندگی و مناسبات اجتماعی بر پایهٔ سوسیالیسم است تا بتوان به استثمار زحمتکشان توسط آنهایی که بر جامعه حکومت میکنند پایان داد.»
حزب سوسیال دموکرات ایران «عدالت» نخستین کنگرهٔ خود را از روز ۳۰ خرداد ۱۲۹۹، برابر با ۲۱ ژوئن ۱۹۲۰، با شرکت ۵۱ نماینده و ۹ میهمان در بندر انزلی در گیلان به ریاست کامران آقازاده برگزار کرد و تصمیم گرفت نام حزب کمونیست ایران را بر خود بگذارد.
البته باید به این نکته هم توجه کرد که در هنگام تشکیل حزب کمونیست ایران دو طیف نظری متفاوت در ارتباط با مرحلهٔ تحوّل در ایران در درون جنبش سوسیال دموکراسی انقلابی میهن ما وجود داشت. یکی نظری بود که آقازاده و همفکران او داشتند و معتقد بودند که ایران مرحلهٔ انقلاب بورژوا دموکراتیک را پشت سر گذاشته و اکنون در مرحله انقلاب سوسیالیستی قرار دارد. دیگری، نظری بود که حیدر عمواغلی و هواداران او به آن اعتقاد داشتند [و تحوّل در ایران را هنوز در مرحلهٔ بورژوا دموکراتیک میدانستند]. از جمله بحثهایی که در جریان تدارک کنگره در همین ایّام، یعنی اوایل سال ۱۲۹۹، بروز بیرونی یافت، مقالهای بود از حیدر عمواغلی در ارزیابی شرایط ایران و بهویژه انقلاب گیلان که یک هفته قبل از گشایش کنگره، یعنی در روز ۱۵ ژوئن ۱۹۲۰ (۲۵ خرداد ۱۲۹۹) در مجلهٔ «زندگی ملّیتها» چاپ مسکو، با عنوان «بنیاد اجتماعی انقلاب ایران» منتشر شد.
در این مقاله حیدرخان نوشته بود که «در ایران انقلاب صورت گرفته است. ولی حکومت تهران شکست نخورده است و احتمالاً قادر است به کمک سرنیزه و تیربارهای انگلیسی ها قدرت خود را استوار سازد.»
حیدرخان با بررسی اجمالی جنبش مردمی و ضداستعماری ایران از “قیام تنباکو” تا انقلاب مشروطیت و گلولهباران مجلس توسط محمدعلی میرزا و لیاخُف روسی اشاره میکند که «حکومت گیلان نخواهد توانست برای مدّت مدیدی نیروی خود را استحکام بخشد» و «کمونیستهای ایران باید بتوانند از تجربیات جنبش کارگری و بهویژه جنبش دهقانی سالهای انقلاب مشروطیت استفاده کنند و انقلاب ملّی را بهتدریج به انقلاب اجتماعی بدل سازند.»
نکتهٔ جالب در این مقاله بهویژه آن بخشی که حیدرخان امکانات انقلابی بورژوازی ایران را در مبارزهٔ رهاییبخش ملّی و ضدامپریالیستی ارزیابی میکند و متذکر میشود که در مراحل اوّلیهٔ مبارزه با استعمار بریتانیا و حکومت ارتجاعی شاه «ما حق داریم منتظر باشیم که بخشی از بورژوازی متوسط و حتی بزرگ نیز در میان نیروهایی که علیه حکومت تهران قیام خواهند کرد، وجود داشته باشد.»
پس از برگزاری نخستین کنگرهٔ «عدالت» (و شکلگیری حزب کمونیست ایران) که حیدر خان در آن حضور نداشت، و ادامهٔ دشواریها در درون کمیتهٔ مرکزی، نخستین پلنوم (نشست) وسیع کمیتهٔ مرکزی در شهریور ۱۲۹۹ با هدف جمعبندی دلایل شکست جمهوری گیلان و خاتمه بخشیدن به چپرَویها تشکیل شد. حیدر عمواوغلی در این پلنوم حضور داشت و به دبیر اوّلی حزب انتخاب شد. شخصیتهایی نظیر کریم نیکبین، محمد آخوندزاده (سیروس بهرام)، میرجعفر جوادزاده (پیشهوری) نیز به عضویت کمیتهٔ مرکزی برگزیده شدند. در دی ۱۲۹۹ (ژانویه ۱۹۲۱) تزهای جدید حزب دربارهٔ وضعیت اجتماعی- اقتصادی ایران و تاکتیکهای نوین حزب کمونیست ایران انتشار یافت. این تزها که به نام “تزهای حیدر عمواوغلی” شهرت یافت، دو هدف اساسی را در برابر حزب قرار داد:
۱. بسط جنبش آزادیبخش ملّی با هدف اخراج امپریالیسم بریتانیا از ایران
۲. سرنگون کردن نظام پادشاهی و تحکیم وحدت روستاییان و تهیدستان شهر و سازمان دادن آنها برای مبارزه با امپریالیسم بریتانیا.
البته همانطور که میدانید حیدرخان مدّت زیادی در مقام دبیر اوّلی حزب باقی نماند و پس از چند ماه، در اکتبر سال ۱۹۲۱، یعنی ۵ آبان ۱۳۰۰، با توطئهٔ ارتجاع محلی و امپریالیسم به قتل رسید.
یکی از ادّعاهایی که بهخصوص نیروهای ارتجاعی همواره مطرح کردهاند این است که گویا حزب کمونیست ایران و اصولاً جنبش کمونیستی در ایران به دستور کُمینترن (انترناسیونال کمونیستی سوّم) تأسیس شده است. این ادّعا از لحاظ تاریخی نادرست است زیرا فعالیت سوسیال دموکراسی انقلابی در ایران پیش از تشکیل کُمینترن آغاز شده بود. با وجود این، بسیاری از اسناد تاریخی نشانگر آن است که کمونیستهای ایرانی البته تحت تأثیر تحولاتی بودند که در جهان، بهخصوص در همسایگی کشور ما روسیه رخ داده بود- یعنی پیروزی انقلاب اکتبر- و پیشبُرد اندیشههای مارکسیستی در ایران را برای رهایی ایران از چنگال استبداد و واپسگرایی اجتماعی ضروری میدانستند.
با رشد جنبش کمونیستی در ایران پس از شکست انقلاب گیلان و نفوذ چشمگیر آن در جنبش کارگری، که بعداً به آن اشاره خواهم کرد، ارتجاع ملّی بهشدّت به هراس افتاد و دولت برگماردهٔ رضاشاه پهلوی سرکوب جنبش کمونیستی را شدّت بخشید. اینجا بد نیست اشارهای هم بکنم که رضاشاه در ۲۵ دی ۱۲۹۹ [یعنی چند روز پیش از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاخان و سیدضیاء] توسط ژنرال انگلیسی ادموند آیرونساید به فرماندهی قوای قزاق منصوب شد و چند سال بعد، یعنی در سال ۱۳۰۴ خود را به مقام سلطنت رساند. البته باید اشاره کرد که ادامهٔ اختلافهای نظری در درون حزب کمونیست دربارهٔ ماهیت طبقاتی رضاشاه و روابط او با امپریالیسم بریتانیا، تا زمان برگزاری دوّمین کنگرهٔ حزب در سال ۱۳۰۶ که به کنگرهٔ ارومیه معروف شد، سبب ضعیف شدن نسبی صفوف حزب در مقابله با حکومت رضاشاه شد.
رضاشاه در سال ۱۳۱۰ در مجلس دستنشاندهاش قانون ننگینی را به تصویب رساند که بعدها به قانون سیاه ضدکمونیستی معروف شد و مطابق آن، هرگونه فعالیت اشتراکی (کمونیستی) در ایران ممنوع شد. در همین سالهاست که دکتر تقی ارانی در جمع رهبری حزب کمونیست ایران جای میگیرد. رهبری جدید حزب، که هدفش متحد کردن ردههای تشکیلاتی حزب بود، در اوایل سال ۱۳۱۳ (۱۹۳۲) آغاز به انتشار نشریهای نظری به نام «دنیا» کرد که برای نخستین بار «جهانبینی ماتریالیستی» را در جامعهٔ بهشدّت مذهبی و عقب نگه داشته شدهٔ ایران مطرح کرد. پلیس رضاشاه در سال ۱۳۱۷ (۱۹۳۶) دکتر ارانی و گروهی از رهبران و کادرهای حزبی را دستگیر کرد که بعدها به «گروه ۵۳ نفر» معروف شدند. این بازداشتها در عمل منجر به از هم پاشیده شدن حزب کمونیست ایران شد. چندی بعد دکتر ارانی در زندان رضاشاهی بر اثر شکنجههایی که دیده بود جان خود را از دست داد.
همانطور که میدانید، در پی ورود متفقین جنگ جهانی دوّم به ایران و برکناری رضاشاه (۲۵ شهریور ۱۳۲۰) و سپس آزادی زندانیان کمونیست، حزب تودهٔ ایران پرچم به زمین افتادهٔ حزب کمونیست ایران را بلند کرد و به مثابه ادامه دهندهٔ راه حزب کمونیست ایران مبارزهٔ خود را در دهم مهر ۱۳۲۰ آغاز کرد.
به یک نکتهٔ دیگر هم در پایان این بخش از صحبتهایم اشاره بکنم که به نظرم پدیدهٔ جالبی است. در چند ماه اخیر، پس از برگزاری پلنوم وسیع حزب ما و اعلام تصمیم حزب در مورد بزرگداشت صدمین سالگرد حزب کمونیست ایران، می بینیم که برخی از دوستان ما، بهخصوص در حزب چپ ایران (فدائیان خلق) هم اعلام کردند که آنها هم قصد دارند این سالگرد را گرامی بدارند که البته جای خوشحالی است. در عین حال، گفتند که آنها هم ادامه دهندگان راه حزب کمونیست ایران هستند و آنها هم به باورها، ارزشها، و آرمانهایی که حزب کمونیست ایران پایهاش را گذاشته است و از صد سال پیش تا کنون نیروهای چپ در ایران دنبال کردهاند، وفادارند. البته این ادّعایی است که خود این دوستان باید کمک کنند به همهٔ ما برای راستیآزمایی آن. ولی تا آنجا که حافظهٔ من کمک میکند، میدانم که این دوستان از هنگام پیداییشان به عنوان جنبش چریکی، از مخالفان سرسخت باورها، ارزشها، و آرمانهای حزب کمونیست و حزب تودهٔ ایران- به مثابه ادامه دهندهٔ آن سنّتها- بودند. امروز هم اگر نگاه کنیم، و آنچه از برنامه و اظهارات آنها برداشت میشود، میبینیم که این دوستان خطکشیهای خیلی روشنی با مارکسیسم-لنینیسم و اندیشههای کمونیستی دارند و به قول خودشان مدّتهاست که دیگر سازمان و حزبی بدون ایدئولوژی هستند.
اجازه بدهید این بخش را پایان دهم و به بخش دوّم صحبتم بپردازم، یعنی بررسی مبارزهٔ صدسالهٔ جنبش کارگری و کمونیستی ایران و تغییرات مهمی که اندیشههای کمونیستی در جامعهٔ ما پدید آورده است، و نیز موضوعیّت داشتن این اندیشهها در مبارزهٔ امروزین ما.
واقعیت این است که پیدایش حزب کمونیست ایران، با وجود عمر کوتاه مبارزاتیاش، تأثیر شگرفی بر میهن ما داشت. این تأثیر را به طور خلاصه میتوان به چند بخش تقسیم کرد:
۱. ترویج اندیشهٔ مارکسیسم-لنینیسم
۲. سازماندهی طبقهٔ کارگر در حال رشد در میهن ما و طرح خواستهای آنان
۳. سازماندهی جنبش مترقی زنان در ایران
۴. سازماندهی جنبش جوانان و دانشجویان
۵. فعالیت برای ایجاد اتحاد و همکاری در میان نیروهای مترقی
در زمینهٔ ترویج مارکسیسم–لنینیسم در ایران کافی است نگاهی کنیم به کار مطبوعاتی حزب کمونیست، و فعالیت در زمینهٔ اتحادیههای کارگری، که با وجود همهٔ توطئهها، تهدیدها، و ترورهایی که از جانب نیروهای ارتجاع داخلی و امپریالیسم علیه حزب صورت گرفت، فعالیتش در عرصهٔ ایدئولوژی بهطور کلی با سیر تکاملی چشمگیری پیشرفت داشت. به عنوان نمونه، روزنامههایی مانند عدالت، ایران سرخ (که در رشت منتشر میشد)، حقیقت، اقتصاد ایران، کار، پیکار، خلق، جرقه، و ستاره سرخ توانستند کار ترویجی بزرگی را در جامعهٔ ما سازماندهی کنند. در چارچوب این مطبوعات است که حزب کمونیست ایران به ترویج سه بخش عمدهٔ ترکیبی مارکسیسم، یعنی سوسیالیسم علمی، اقتصاد سیاسی، و فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک میپردازد. به عنوان نمونه، مجلهٔ ستاره سرخ در مقالهٔ باارزشی با عنوان “ایدهآلیسم یا ماتریالیسم”، برای اولین بار در کشور ما به توضیح مسئلهٔ اصلی فلسفه پرداخت، و مکتبهای مختلف ایدهآلیستی و ماتریالیستی را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در این مقاله است که خوانندهٔ فارسیزبان برای نخستین بار با آثار فلسفی مهمی چون «لودویک فویرباخ و پایان فلسفهٔ کلاسیک آلمان» اثر انگلس و کتاب لنین به نام «ماتریالیسم و امپیریوکریتیسیسم» (Materialism and Empirio-criticism) آشنا میشود. تحت تأثیر نیرومند همین کار ترویجی حزب است که ملکالشعرای بهار اندیشههای انقلابی اکتبر را در روزنامهٔ خود به اسم «نوبهار» در سال ۱۳۰۱ منعکس میکند و در یک رشته مقاله پیرامون سوسیالیسم و کمونیسم، از سن سیمون، فوریه، اوئن و سپس مارکس، انگلس، و لنین مینویسد، و از گسترش جنبش کمونیستی در روسیه صحبت میکند.
یکی از مهمترین دستاورهای جنبش سوسیال دموکراسی انقلابی و حزب کمونیست ایران در آن دوران را باید سازماندهی جنبش کارگری و اتحادیهیی در ایران دانست که پس از انقلاب مشروطیت فروکش کرده بود. به عنوان نمونه، اتحادیهٔ کارگران چاپ تهران یکی از نخستین تشکلهای سندیکایی در ایران بود که با اعتصاب ۱۴ روزهای که در سال ۱۲۹۷ برای بهبود وضع کارگران سازمان داد، توانست به پیروزیهای چشمگیری از جمله تعیین ۸ ساعت کار روزانه و حق انعقاد قرارداد جمعی مناسب با صاحبکار دست یابد.
از همان سالها کارگران دیگر رشتههای صنعتی و غیرصنعتی نیز شروع به ایجاد اتحادیههای خود کردند. از جمله اصناف بازار و کارمندان دولت، خبّازان (نانوایان)، کفاشان، خیاطان، قنادها، کارمندان تجارتخانهها، کارمندان پُست و تلگراف، و غیره. در سال ۱۲۹۹ اتحادیههای کارگری- بهاستثنای اتحادیهٔ خبّازان- به اتفاق هم «شورای مرکزی اتحادیههای تهران» را با شرکت ۳ نماینده از هر اتحادیه تشکیل دادند که در تاریخ جنبش کارگری و اتحادیهیی میهن ما اهمیت بسزایی داشت. همین شورای مرکزی اتحادیهها بود که بعدها توسعه پیدا کرد و اتحادیههای کارگری شهرهای دیگر نیز به آن پیوستند.
مطابق با ارقامی که رفیق عبدالحسین آگاهی در کتاب «تاریخ احزاب» ذکر میکند، در دی ۱۳۰۰ در تهران با بیش از ۲۰۰هزار نفر جمعیت، ۱۰ اتحادیهٔ کارگری با حدود ۱۰هزار عضو فعالیت میکردند. در تبریز، با حدود ۲۰۰هزار جمعیت، اتحادیههای کارگری و صنفی در حدود ۳هزار عضو داشتند، و در رشت، با حدود ۴۰هزار جمعیت، اتحادیهها در حدود ۳هزار عضو داشتند.
به ابتکار کمونیستها و کارگران پیشرو، طبقهٔ کارگر ایران برای نخستین بار در سال ۱۳۰۱، مراسم اوّل ماه مه- روز همبستگی بینالمللی زحمتکشان- را با تظاهرات خیابانی باشکوهی برگزار کرد. سه روز پیش از این، روزنامهٔ حقیقت در سرمقالهٔ خود با عنوان «اوّل ماه مه» تاریخچهٔ پیدایش این جشن کارگری را توضیح داده و اهمیت اجتماعی و سیاسی آن را گوشزد کرده بود.
یکی از بزرگترین حرکتهای کارگری آن دوران، نخستین اعتصاب بزرگ کارگران نفت ایران در اردیبهشت سال ۱۳۰۸ بود. در این اعتصاب تاریخی، از دههزار کارگر عضو اتحادیه ۹هزار کارگر در اعتصاب شرکت کردند. خواستهای کارگران در این اعتصاب مهم، از جمله اینها بود:
۱. بالا بردن دستمزد تا ۱۵درصد
۲. به رسمیت شناختن اتحادیهٔ کارگری
۳. به رسمیت شناختن عید اوّل ماه مه
۴. دخالت دادن نمایندگان کارگران در موارد اخراج و قبول کارگر
۵. هفت ساعت کار برای جوانان کمتر از ۱۸ سال، و غیره.
کمونیستهای ایران و حزب کمونیست ایران همچنین نقش برجستهای در تحوّل مبارزهٔ زنان میهن ما برای حقوق خود داشتند. زیر تأثیر اندیشههای مترقی حزب کمونیست، از جمله در سال ۱۳۰۲ جمعیت «پیک سعادت نسوان» که به وسیلهٔ عدهای از زنان روشنفکر رشت تأسیس شده بود، و در سال ۱۳۰۶ جمعیت «بیداری زنان» که در تهران ایجاد شده بود، پدید آمدند و توانستند نقش بسزایی در بردن آگاهی دربارهٔ حقوق زنان به درون جامعه ایفا کنند. به عنوان نمونه، جمعیت پیک سعادت نسوان مدرسه و مجلهای نیز به همین نام تأسیس کرد و برای نخستین بار در ایران، روز ۸ مارس را به عنوان روز بینالمللی زنان پذیرفت و بزرگداشت آن را برگزار کرد.
در زمینهٔ جوانان باید گفت که حزب کمونیست ایران از همان آغاز کار توجه زیادی به جوانان کشور داشت. از اسناد (در سال ۱۲۹۸) مربوط به تدارک نخستین کنگرهٔ مؤسسان حزب میتوان برداشت کرد که حزب از همان زمان درصدد ایجاد سازمان جوانان بوده است. بالاخره هم نخستین سازمان جوانان کشور را به اسم سازمان جوانان حزب کمونیست ایران تشکیل داد و این سازمان به عضویت «بینالملل جوانان کمونیست» درآمد.
یکی از دیگر عرصههای مهم فعالیت حزب کمونیست ایران کار در درون سازمانها و جمعیتهای مترقی و دموکراتیک و همکاری نزدیک با آنها بود. کمونیستها از زمان تدارک نخستین کنگره، یعنی از سال ۱۲۹۸، با بقایای حزب دموکرات ایران، دیگر انجمنها و جمعیتهای ضدامپریالیستی، بهخصوص در آذربایجان، تهران، قزوین، همدان، کرمانشاه، شیراز، و غیره، نظیر «جمعیت آزادیخواهان» و «جمعیت دموکراتها» ارتباط نزدیک و همکاری داشتند. یکی از سازمانهای مهم آن دوران، که ارتباط دائمی و همکاری نزدیک با حزب کمونیست ایران داشت، حزب سوسیالیست (اجتماعیون) به رهبری سلیمان میرزا، سلیمان محسن اسکندری بود که بعدها در سال ۱۳۲۰ به عنوان نخستین رهبر حزب تودهٔ ایران برگزیده شد. حزب سوسیالیست ارگانهای مطبوعاتی خودش و سازمانهایی در اغلب نقاط کشور داشت. پایگاه طبقاتی این حزب نسبتاً وسیع و بیشتر متشکل از اقشار میانی، بورژوازی ملّی، پیشهوران شهر و ده، اصناف بازار، و روشنفکران دموکرات بود.
همانطور که پیشتر اشاره کردم، پس از آنکه نیروهای متفقین رضاشاه را از قدرت برکنار کردند و گروه پنجاهوسه نفر و دیگر زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند، در ماه مهر ۱۳۲۰ حزب تودهٔ ایران به رهبری سلیمان میرزا اسکندری تشکیل شد و کار ترویجی و سازماندهی حزب کمونیست ایران را که با غیرقانونی شدن آن توسط رضاشاه و به زنجیر کشیده شدن اعضا و رهبران آن متوقف شده بود، بار دیگر آغاز کرد. حزب ما کار ترویج آموزشهای مارکس و لنین و دیگر آثار و نوشتههای جنبش انقلابی جهان را با ترجمه کردن آنها به فارسی و انتشار آنها به طور گسترده در ایران دنبال کرد. غنای تأثیر نظری و اجتماعی حزب ما و پایگاه مردمی عظیم آن در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ چنان بود که حتّی دشمنان و مخالفان حزب نیز به نفوذ بینظیر حزب در میان روشنفکران، و تأثیر بیهمتای آن در ارتقای خواستها و جنبش طبقهٔ کارگر و دیگر طبقات زحمتکش کشور اذعان داشتند.
در زمینهٔ ترویج اندیشههای مارکسیستی و مترقی در ایران میتوان به برخی از برجستهترین آثار منتشر شدهٔ حزب اشاره کرد. از آن جمله است ترجمهٔ بسیاری از آثار کلیدی مارکس و انگلس (شامل «سرمایه»، با ترجمهٔ رفیق ایرج اسکندری)، ترجمهٔ بخش بزرگی از آثار کامل لنین (توسط رفیق محمد پورهرمزان، عضو کمیتهٔ مرکزی حزب، که در سال ۱۳۶۷ به دست رژیم ولایی ایران اعدام شد)، دو کتاب مرجع در زمینهٔ ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی (نوشتهٔ رفیق امیر نیکآیین، عضو کمیتهٔ مرکزی حزب، که در سال ۱۳۶۷ به دست رژیم ولایی ایران اعدام شد)، آثار مهمی در زمینههای اقتصاد سیاسی و امپریالیسم (توسط رفقا فرجالله میزانی و اخگر، اعضای کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب، که در سال ۱۳۶۷ به دست رژیم ولایی ایران اعدام شدند)، آثار مهمی در زمینههای ایدئولوژی و تئوری مارکسیسم، زبانشناسی، و تاریخ جنبش های اجتماعی توسط رفیق احسان طبری (یکی از پیشگامان برجستهٔ اندیشهٔ معاصر در کشور ما که در سال ۱۳۶۲ توسط رژیم ولایی ایران دستگیر و شکنجه شد و مدّت کوتاهی پس از رهایی از زندان، در سال ۱۳۶۸ درگذشت).
حزب تودهٔ ایران کار در زمینهٔ سازماندهی طبقهٔ کارگر و سازماندهی مبارزهٔ زنان و جوانان و دهقانان کشور را در چنان ابعادی به جلو برد که جامعهٔ ایران در دههٔ ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ را بهکلی دگرگون کرد و فعالیت مدرن حزبی و مبارزهٔ سیاسی در شکلهای نوین را به جامعه ما شناساند. نخستین برنامهٔ حزب تودهٔ ایران که در مرداد ۱۳۲۳ به تصویب رسید، نخستین سند مبارزاتی یک حزب سیاسی در آن دوره از تاریخ میهن ما بود که پیامآور رهایی میهن از بندهای استعمار و استبداد و بنا ساختن ایرانی آزاد و آباد بود. در نخستین برنامهٔ حزب ما از جمله آمده بود:
۱. مبارزه در راه استقرار رژیم دموکراسی و تأمین کلیه حقوق فردی و اجتماعی از قبیل آزادی زبان، قلم، عقیده و اجتماعات
۲. مبارزه علیه رژیم دیکتاتوری و استبداد
۳. سعی در گذراندن قانون کار از مجلس شورای ملّی بر اصول زیر: تقلیل مدّت کار روزانه در تمام کشور به هشت ساعت و پرداخت دستمزدِ متناسب برای کار اضافی. ایجاد بیمهٔ اجتماعی کارگران و کارمندان و مستخدمین
۴. واگذاری بلاعوض خالصجات و املاک قابلکشت دولتی به دهقانان بیملک… اصلاحات اساسی در مورد تقسیم غیرعادلانهٔ محصول بین ارباب و رعیت… تجدیدنظر در قانون استخدامی کشور به نحوی که مخصوصاً شرایط معاش و زندگی کارمندان جزء تأمین گردد
۵. کوشش در توسعهٔ حقوق اجتماعی و برقراری حقوق زنان (حق انتخاب شدن و انتخاب کردن) در مجلس مقننه و انجمنهای ایالتی و بلدی. بهبودی اوضاع مادّی و تأمین استقلال اقتصادی زنان
۶. تساوی کامل حقوق اجتماعی بین کلیه افراد ملّت قطع نظر از مذهب و نژاد
طرح چنین خواستهای انقلابی و پیشروی نهفقط فضای سیاسی-اجتماعی آن روز ایران را دگرگون کرد بلکه اثر این اندیشههای مترقی و آزادیخواهانه تا امروز در جامعهٔ ما پابرجا مانده است. به اعتقاد من، هیچ نیروی آزادیخواهی را در میهن ما نمیتوان یافت که برنامهٔ سیاسیاش تحت تأثیر این اندیشههای مترقی و انساندوستانهٔ حزب تودهٔ ایران قرار نگرفته باشد. درست به همین خاطر است که حزب ما تا امروز، یعنی در طول حیات نزدیک به هشتاد سالهاش، بیش از هر نیروی سیاسی دیگری مورد حملهٔ حکومتهای ارتجاعی و امپریالیسم قرار داشته است.
برای ما تودهایها، تاریخ بیش از صد سالهٔ مبارزهٔ کمونیستهای ایران و بنیانگذاران حزب کمونیست و جنبش کارگری در ایران تجربهٔ تاریخی گرانبهایی از شکستها و پیروزیها، و نقشهٔ راهی است در درک بغرنجی جامعه، ضرورت تلاش ما برای جلب همکاری نیروهای مترقی و آزادیخواه، و در انتها، برای پیشبُرد مبارزهٔ ضداستبدادی کنونی در میهن ما.
ما در حالی صدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران را جشن میگیریم که میهن ما دوران بسیار دشواری را پشت سر میگذارد و رژیم استبدادی حاکم در بحران عمیق اقتصادی-اجتماعی و مشروعیت سیاسی دستوپا میزند. همانطور که در اسناد نشست وسیع کمیتهٔ مرکزی حزب ما در بهمن سال ۹۸ تأکید شده است، تجربهٔ مبارزاتی مردم ایران، از “نه” تاریخی در انتخابات ریاستجمهوری ۲ خرداد ۷۶ تا اعتراض میلیونی بر ضد کودتای انتخاباتی سال ۸۸، و در پی آن، اعتراضهای گستردهٔ مردمی در دهها شهر کشور در دی ۹۶ و آبان ۹۸، که جمهوری اسلامی توانست با سرکوب خونین مردم اوضاع را به طور موقت آرام کند، نشان داده است که فقط با اعتراضهای خیابانی نمیتوان حکومت جمهوری اسلامی را به زانو درآورد. حزب ما به چالش کشیدن حکومتهای دیکتاتوری و گشودن راه به سمت استقرار جایگزینی مردمی، بدون رهبری سیاسی و اتحاد عملِ همهٔ نیروهای مترقی و آزادیخواهِ معتقد به مبارزه برای نفی استبداد و برقراری حکومتی مردمسالار، ممکن نیست. جامعهٔ ما امروز نیازمند همکاری و مبارزهٔ مشترک همهٔ آزادیخواهان است، از شخصیتهای اجتماعی اصلاحطلبی گرفته که راه خود را از سازشکاران و مدافعان “نظام ولایت” همچون عارف، موسوی لاری، تابش، خاتمی… جدا کردهاند، تا نیروهای ملّی و ملّی-مذهبی، نیروهای سیاسی خلقهای میهن ما که معتقد به ایرانی متحد و دموکراتیک هستند، و طیف گستردهٔ نیروهای چپ که در راه حقوق مردم مبارزه میکنند. ما با درسگیری از تجربههای دردناک گذشته، از جمله اشتباهها و پراکندگی نیروهای مترقی که عواقب منفی آن را ما به دفعات در صد سال گذشته از جمله در دوران پس از پیروزی انقلاب بهمن دیدهایم که منجر به قدرت گرفتن نیروهای تاریکاندیش و ضدمردمی و استقرار حکومتی استبدادی شد، نباید اجازه دهیم که میهن ما بار دیگر به خاطر تنگنظریهای سیاسی و فرقهگراییهای مخرّب این امکان تاریخی برای آزادی و پیشرفت ایران را از دست بدهد.
اجازه بدهید در انتهای صحبتم به این موضوع نیز اشاره کنم که اتکای ما به سنّتهای مبارزاتی جنبش کارگری و کمونیستی ایران و جهان و اعتقاد ما به مارکسیسم-لنینیسم، برخلاف برخی ادّعاها که آن را نشانهای از دُگماتیسم (جزمگرایی)، سنّتی بودن، و دور بودن ما از واقعیتهای دوران میدانند، این روش ما بر میراثی غنی از تجربههای دو سده مبارزهٔ جهانی طبقهٔ کارگر و تحولات و پیشرفتهای علوم اجتماعی و طبیعی استوار است.
میراث انقلابی غنی مارکس، ۲۰۰ سال پس از تولدش، امروزه همچنان مطرح است و موضوعیّت دارد، نه بهخاطر اینکه جنبش کمونیستی و طبقهٔ کارگر کورکورانه حکمهایی جزمی را دنبال میکند، بلکه به این دلیل که نظام اجتماعی-اقتصادیای که مارکس آن را به چالش کشید، و مهمتر اینکه خواهان تغییرش بود، یعنی نظام سرمایهداری، هنوز با ماست.
نوشتههای مارکس در نقد شالودههای نظام سرمایهداری، سرشت ذاتی آن، نابرابری، و نظام طبقاتیِ سرمایهداری، که در آن اقلیتی مطلق مالک و کنترلکنندهٔ وسایل تولید هستند، و دیکتاتوری اقتصادی این اقلیت «داراها» علیه «ندارها» اعمال میشود، همچنان صادق است.
درست است که در ۲۰۰ سال گذشته سرمایهداری تغییرهای عمدهای کرده و انقلاب اطلاعات و انفورماتیک چالشها و البته فرصتهای تازهای به وجود آورده است، شیوههای تولید دچار تغییرهای فناورانهٔ چشمگیری شده است، و به همین دلیل، مبارزهٔ طبقهٔ کارگر نیز نیاز به آگاهیهای تازه و انطباق خود با وضعیت جدید دارد، امّا شالودههای جامعهٔ طبقاتی، اصل استثمار کار توسط سرمایه، و بنابراین نیاز به مبارزهٔ طبقاتی به منظور ایجاد دنیایی متفاوت، نظامی که ما آن را سوسیالیستی میدانیم، همچنان به قوّت خود باقی است.
متشکرم
به نقل از ویژه نامهٔ «نامهٔ مردم»، به مناسبت یکصدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست ایران، ۱۶ تیر ماه ۱۳۹۹
شی جین پینگ در نود و نهمین سالگرد برقراری حزب کمونیست چین، از چگونگی احساسات و مسوولیتپذیری اعضای حزب میگوید
نخستین روز از ماه ژوییه سال ۲۰۲۰ میلادی، برابر با نود و نهمین سالگرد برقراری حزب کمونیست چین است.
گاردین: وقت آن رسیده که انگلیس کفاره امضای بیانیه بالفور را بدهد
یک روزنامه انگلیسی با انتشار مطلبی جنجالی درباره نقش لندن در اشغال فلسطین، نوشت: وقت آن فرا رسیده است که انگلیس کفاره امضای بیانیه «بالفور» را بدهد.
رژه پیروزی در مسکو با شرکت نظامیان ۱۴ کشور برگزار شد
رژه هفتاد و پنجمین سالگرد پیروزی شوروی در جنگ دوم جهانی که به دلیل شیوع بیماری کرونا به تعویق افتاده بود امروز چهارشنبه در میدان سرخ مسکو با شرکت واحدهای مسلح روسیه و ۱۳ کشور دیگر برگزار شد.
روسها یاد میلیونها قربانی شوروی در جنگ دوم جهانی را گرامی داشتند
روسیه همانند بسیاری از جمهوریهای شوروی سابق امروز در هفتاد و نهمین سالگرد آغاز حمله ارتش آلمان نازی به این کشور یاد حدود ۲۷ میلیون نفر از اتباع شوروی کشته شده در جنگ دوم جهانی را گرامی داشت.