پس از مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی و در روند تشکیل دولت جایگزین، برای خامنهای و اعوان و انصارش دو عرصۀ مهمی که دولت رئیسی در آنها شکست خورده بود تعیینکننده بود: ۱) مدیریت و مهار کردن بحران بنبست اقتصادی، ۲) تخفیف و رفع تأثیر تحریمهای آمریکا و بازسازی سیاست خارجی. بهدلیل شکست دولت جمهوری اسلامی ... «وفاق حکومتی» در زیر شعار فریبکارانۀ «وفاق ملی»
کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، گُسلِ تاریخی عمیقی در مسیر تحولهای ملی و دموکراتیک در میهن ما ایران!
در کشور ما ایران مبارزهٔ مردم و بهویژه زحمتکشان برای تعیین سرنوشت خود، برای برخورداری از حقوق و آزادیهای دموکراتیک، و برای دستیابی به استقلال سیاسی- اقتصادی بیش از صد سال است که همچنان ادامه دارد. این مبارزه به بروز جنبشهای آزادیخواهانه و استقلالطلبانه، ازجمله جنبش ملی کردن صنعت نفت در ایران انجامید. ولی امپریالیستهای ... کودتای آمریکایی- انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، گُسلِ تاریخی عمیقی در مسیر تحولهای ملی و دموکراتیک در میهن ما ایران!
تاملی بر ضرورت تقویت جنبش اعتراضی زحمتکشان در اوضاع کنونی
ترور جنایتکارانه اسماعیل هنیه در تهران پس از مراسم تحلیف مسعود پزشکیان فضای سیاسی کشور را بهشدت تحت تأثیر قرار داد. این اقدام تروریستی دولت اسرائیل که از حمایت محافل امپریالیستی برخوردار بوده است، ناتوانی و شکست ارگانهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی را باردیگر بهرخ کشید. اما مهمتر از آن این ترور جنایتکارانه در قلب ... تاملی بر ضرورت تقویت جنبش اعتراضی زحمتکشان در اوضاع کنونی
دولت پزشکیان، برنامهٔ «هفتم توسعه»، و عملکرد مخرب رهبری تشکلهای «زرد» کارگری
بهرغم اعتراضهای گستردۀ کارگران علیه برنامه ضدکارگری “هفتم توسعه”، پزشکیان با تأکید بر اجرای آن بهعنوان برنامه خامنهای، خود را کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری کرد. بهرغم تأکید با اقتدارِ “جلیلی”، عضو شورای عالی امنیت ملی، و دیگر کاندیدای انتخابات دور دوم بر اینکه ما همان راه را در چارچوب “دولت سایه” ادامه میدهیم، و فحاشیهای هواداران ... دولت پزشکیان، برنامهٔ «هفتم توسعه»، و عملکرد مخرب رهبری تشکلهای «زرد» کارگری
«چراغ راهنمای» پزشکیان همان «سیاستهای کلی رهبری» برای حفظ دیکتاتوری ولایی است
در پی پایان یافتن نمایش انتخابات ریاست جمهوری، تهیه و امضای اعتبارنامهٔ پزشکیان در شورای نگهبان و ارسال آن به دفتر خامنهای در روز چهارشنبه ۳ مرداد برای تأیید “رهبر”، امضای حکم برگماری یا تنفیذ پزشکیان در مقام ریاستجمهوری بهدست خامنهای در روز یکشنبه ۷ مرداد، و معرفی وزیران دولت چهاردهم به بیت رهبری برای ... «چراغ راهنمای» پزشکیان همان «سیاستهای کلی رهبری» برای حفظ دیکتاتوری ولایی است
ریاستجمهوریِ ترامپ، محورِ گردآمدن جریانهای خطرناکِ ماورایِراست
برگزیده شدنِ دونالد ترامپ بهمقام ریاست جمهوری آمریکا و آغاز بهکار او، شکلگیری تحولهایی پرخطر و ابهامبرانگیزی را در سرتاسر جهان موجب شده است. شخصیت درظاهر نامتعادل، خودشیفته و مغرور دونالد ترامپ، در بهوجود آمدن چشماندازِ آیندهیی نامطمئن و مملو از رویکردهای خطرناک عامل اصلی این دورنمای تیره و مبهم نیست، بلکه دو فرایند عمدهٔ مرتبط با آن که رویدادهای جهانی آتی را تاریک مینمایاند، نخست قدرت گرفتن نیروهای ماورایِراست- تا حد کسب قدرت اجرایی حکومتی در آمریکا- و دوم نضجگیری روندِ هماهنگ شدن نیروهای ماورایِراست در دیگر کشورها با یکدیگر بهمنظور بهوجود آوردن محوری برای ظهور و نفوذ ایدئولوژیای از جنس فاشیسم و اِعمالِ سیاستهایی فاشیستی است!
آنچه فرایندها و تحولهای سیاسی اخیر پس از بر سر کار آمدن ترامپ را بسیار نگرانیآور میسازد، جای گرفتنِ چهرهیی مانند “استیو بَنون” در مقام “برنامهریز امور راهبُردی” (استراتژیست) و مشاور اول رئیسجمهور در رأس قدرت اجرایی ابرقدرتی چون آمریکا است. ترامپ، منصبی دائم در شورای امنیت ملی در اختیار استیو بَنون نهاده است که در زمینه جهت دادن به سیاست خارجی ایالات متحده نظراتش میتوانند اثرگذار باشند. او یکی از نظریهپردازان پرنفوذ نیروهای ماورایِراست، معمار اصلی پروژهیی است که دونالد ترامپ را- که چهرهیی تلویزیونی، اما گمنام در سیاست بود- به رئیسجمهور آمریکا تبدیل کرد.
گسترش و نفوذ اندیشههای ضدانسانی نیروهای ماورایِراست و تحرکهای آنها در کشورهای غربی، نتیجهٔ تحمیل بیش از سه دهه برنامههای نولیبرالیسم اقتصادی ای است که بهشکلهای گونهگون، در آمریکا و همینطور در پهنهٔ جهان، از دوران “ریگان- تاچر” تا کنون اجرا شدهاند. نقطهٔ اوجِ تأثیرهای ویرانگر اجتماعی- اقتصادی این برنامهها بر کشورهای غربی و سرمایهداری جهانی سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۸) بود که به بحران مالیای در سطح جهان و رکودِ اقتصادیای عمیق منجر شد. پس از بیش از ۸ سال هنوز هم دورنمایی اطمینانبخش برای حل این بحران مالی و اقتصادی پدیدار نشده است، چندان که به بحران سیاسیای تمامعیار نیز انجامیده است. در این میان، حزبهای طیف میانی- “لیبرالدموکرات”ها و “سوسیالدموکرات”ها- هم بهدنبال این بحرانها بهشدت بیاعتبار شدهاند و خلأ سیاسیِ بهوجود آمده از این بیاعتباری در بسیاری از کشورهای غربی به گرایش سیاسی خطرناک ماورایِراست و رشد نیروهای آن دامن زده است.
نگران کننده اینکه، ایدئولوژی خطرناکِ کسانی مانند استیو بَنون نهتنها در آمریکا و اروپا، بلکه در بخشهای دیگر جهان و ازجمله در روسیه نیز با استقبال فراوان روبرو شده است. استیو بَنون برای حل بحران سرمایهداری، خواهان درهم پاشیدن سیستم سیاسی موجود در آمریکا است. او معتقد است که، این سیاستمداران و نظریهپردازانِ لیبرال و فرهنگ و ارزشهای اجتماعی لیبرالیاند که نظم سیاسی موجود را بهفساد کشیده و نظام سرمایهداری را با اعوجاجی شدید روبرو کردهاند. فیلم مستندی که استیو بَنون در ۲۰۰۹ با نام: “نسلِ صفر” ساخت، اکنون در حکم یکی از منبعهای اصلیِ تفکرات و هدفهای او بشمار میآید و در سایت اینترنتی این فیلم در سطر اول بَنون بهطور مشخص اعلام میکند: “بحران اقتصادی کنونی بهدلیل واماندگی سرمایهداری نیست، بلکه بهدلیل واماندگی فرهنگی است.”
نقشهٔ راهِ استیو بَنون، که اینک در دستورکار دولت آمریکا قرار گرفته است، تلاشی است برای “نجات سرمایهداری” بهوسیله براندازی نظام سیاسی، اقتصادی-اجتماعی کنونی در آمریکا و برپایی نظمی جدید، نظمی که آن را برای دیگر کشورها تجویز میکند. او در تلاش برای بهوجود آوردن اتحادی بین نیروهای ماورایِراست است.
استیو بَنون با دموکراسی، سکولاریسم، عرفهای انساندوستی و مدرنیته بهشدت مخالف است و برپایی نظمی بر اساس حکمرانی یک “رهبر” سلطهجو، با قدرتی مطلق، بههمراه نخبگان در رأس دستگاه و نظامی هیرارشی (سلسهمراتبی)، هدف او است. بهعبارتی، دستگاه سیاسیای متشکل از افراد و مأموران کاملاً وفادار به “رهبری”. ارزشهای اجتماعی و سیاسی در نظم جدید موردنظر استیو بَنون، برگرفته از سنتگرایی و اصول کهنِ دین “یهودی مسیحیت” و ناسیونالیسم شوونیستی است و بر مبنای برتری نژادی بنا خواهد شد. درصورت موفقیت نقشههای استیو بَنون، ماهیت سیاستهای امپریالیستی آمریکا بیتردید سلطهگرتر و خشنتر خواهد شد.
خطرِ ظهور، گسترش و نفوذ ایدئولوژی فاشیسم از طریق نظریههای ماورایِراست که استیو بَنون و طرفدارانش توانستهاند در آمریکا رواجش دهند، تنها به آمریکا محدود نمیشود. واقعیت این است که در چند سال گذشته، همتای این نوع نظریههای فاشیستی در اروپا و روسیه نیز درحال رشد بودهاند و توانستهاند، حزبها و سیاستمدارانی با گرایشهایی راستگرایانه را در ردههای بالای سیاسی کشورهایی مانند بریتانیا، فرانسه و اتریش جای دهند.
در روسیه رشد و نفوذ ایدئولوژی ماورایِراست نیز بسیار خطرناک و چشمگیر بوده است. همتایِ روسیِ استیو بَنون، ایدئولوگ پرنفوذ و خطرناکی بهنام “الکساندر دوگین” است که باید برای نیروهای دموکرات و ترقیخواه ایرانی مهم و توجه برانگیز باشد، که در ادامهٔ این نوشتار بدان اشاره خواهد شد. ناگفته نماند که اگر استیو بَنون در مبنای نظری و کارزارِ انتخاباتی ترامپ بر موضوع اسلامستیزی بهشدت تأکید میکرد، در مقابل، الکساندر دوگین نسبت به اصولگرایی و نحلهٔ سنتی و واپسگرای “اسلام سیاسی” بسیار علاقهمند است و آن را ابزاری لازم در مبارزه با دموکراسی و سکولاریسم میداند.
دوگین مدعی است که تا بهحال سه تئوری پایهای وجود داشتهاند که عبارتند از: “لیبرالیسم”، “کمونیسم” و “فاشیسم”، که دورانِ آنها پایان یافته است و او توانسته است با ادغام کردن این سه تئوری به چیزی برسد بهنام “تئوری چهارم سیاست” که کتاب آن بهوسیله جریانی مشکوک با نام “مرکز بینالمللی صلح” به فارسی ترجمه و در ایران با عنوان: “روسیه و ایدههای سیاسی قرن ۲۱” منتشر شده است.
دوگین در این بهاصطلاح تئوری چهارم، راه و چارهٔ برونرفت از بحران کنونی را انهدامِ مبانی دموکراسی و مبارزه اکید با سکولاریسم، که جهان با آن درگیر شده است، تجویز میکند. دوگین هم مانند استیو بَنون، برگشت به سنت و اصول گذشته و برگرفته از “مسیحیت ارتدکس” (مذهبِ رسمی روسیه) را پشتوانه فرهنگ و اخلاق جامعه میداند. او مروج ناسیونالیسم و شوونیسم روسی نیز است و آن را به صورتی سیستماتیک (سامانمند) در قالبِ بازتعریفی جدید با عنوان:”اورآسیا” (ترکیب اروپا و آسیا) تدوین کرده است. هستهٔ تفکراتِ دوگین بازسازی “روسیهٔ بزرگ” و حاکمیتِ قدرتمند آن بر پهنه جغرافیایی اروپا و آسیا بر اساس اندیشههای تاریخیِ واپسگرایی مانند “اصالت شرقی” و احیای “سنتهای کهن” است. روبنای سیاسی در نظم جدید موردنظر دوگین هم بر پایه نظام هیرارشیای (سلسهمراتبیای) کاملاً وفادار به یک “رهبر” قدرتمند بنا خواهد شد، یعنی نظامی که دستورهای این “رهبرِ” بدون منازع را باید اجرا کند- مثل ساختارهای دیکتاتوریِ موردنظر استیو بَنون.
رهبری روسیه مشکلی با رشدِ عقاید ماورایِراست الکساندر دوگین ندارد. او توانسته است از طریق ایجادِ شبکه تلویزیونی و سایت اینترنتی نظریههای ماورایِراست خود را در سطحی وسیع به ۳۴ زبان مختلف اشاعه دهد. واقعیت این است که در روسیه بدون خواست یا اجازهٔ بالاترین ردههای هرم قدرت حاکمیت، کسی و یا جنبشی نمیتواند بهسهولت به عامل ایدئولوژیکی مؤثر تبدیل شود و خود را در مقام نمایندهٔ ایدئولوژی غالب روسیه معرفی کند و بشناساند. برای مثال، سایت “تی آر تی”، حامی اردوغان، در ۱۶ بهمنماه/۴ فوریه، حضور الکساندر دوگین را در اجلاس گروه “حزب عدالتوتوسعه” گزارش کرد و نوشت: “الکساندر دوگین اندیشمند سیاسی فدراسیون روسیه اظهار داشت که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه خواستار اتفاق استراتژیک با روسیه است و بهسوی ترکیه دست دوستی دراز میکند.” بنا بهاین گزارش، دوگین در پاسخ بهاین سؤال که آیا از سوی پوتین حامی پیامی هستید یا خیر؟ گفت: “مهمترین پیام پوتین پیشنهاد ایجاد اتفاق استراتژیک میان روسیه و ترکیه است. او دست دوستی خود را بهسوی ترکیه دراز کرده است. این موضوع را همه میدانند.”
همینطور، بنا بر گزارش روزنامه “ایندیپندنت” (چاپ انگلیس) “اسماعیل حاکی پکین”، رئیس سابق اداره اطلاعات ارتش ترکیه، تائید کرده است که الکساندر دوگین در حل بحران بین روسیه و ترکیه در مورد حمله به جنگندهٔ روسی، نقش داشته است. اسماعیل حاکی پکین جزو هیئت ۵ نفرهٔ نظامیان عالیرتبه ترکیه بود که دوگین مسافرت آنها را برای ملاقات ۴ روزه با نظامیان روسی ترتیب داد.
شخص دوگین مدعی است که کتابهایش در دانشگاههای نظامی روسیه تدریس میشوند. ولادیمیر پوتین در یکی از سخنرانیهایش در سال ۲۰۰۲ گفت: “روسیه همواره خود را یک کشور اورآسیا دانسته است.” دوگین بلافاصله این گفته پوتین را نشانگر پذیرش الگوی گسترش مرزهای روسیه بر اساس نظریه “اورآسیا” تعبیر کرد و گفت: “آغازِ فصلی جدید و پذیرفته شدنِ پرشکوه انقلابی که در کل همهچیز را دگرگون خواهد کرد.”
اینکه تأثیرگذاری نظریههای ماورایِراست سیاسی و اجتماعی مندرج شده در “تئوری چهارم سیاست” و “اورآسیا” تا چه حد در سیاستهای داخلی و خارجی رهبری روسیه دخیلاند و چه رابطهیی با آنها دارند، موضوع این نوشتار نیست. آینده نشان خواهد که الکساندر دوگین در کجای هرم قدرت این کشور قرار دارد. مهم این است که دوگین در ایران بهدنبال چیست؟ همینطور این سوآل جالب و مهم پیش میآید که الکساندر دوگین و استیو بنون، در مقام دو ایدئولوگ مطرح و مروج ماورایِراست، چه نظری دربارهٔ یکدیگر دارند؟
بههرحال، ازنظر استیو بنون ایدههای دوگین در سیاستخارجی روسیه نقشآفرینی میکنند. در جلسه سوآل و جوابی در شهر مذهبی واتیکان (نوامبر ۲۰۱۴)، استیو بنون از زاویهیی مثبت به عقاید “اورآسیا”ییِ ولادیمیر پوتین اشاره میکند. در این جلسه، بنون با تمجید از نظریههای دوگین- دوگین در مقام مشاور پوتین- از “جولیوس ایوُلا”، نظریهپرداز معروف جنبش فاشیسم اروپا، ستایش کرد. توجهبرانگیز اینکه، نظریههای ضدمردمی، ضددموکراتیک، ضد عدالت اجتماعی این فاشیستِ بنام اروپایی یعنی جولیوس ایوُلا، اکنون یکی از پایههای جنبش ماورایِراست در اروپا بهحساب میآیند. استیو بنون در راستای ایجاد پیوند بین نیروهای ماورایِراست در آمریکا، اروپا و روسیه، در جلسه سوآل و جواب در واتیکان، گفت: “شما وقتی بهبرخی عقاید امروزین ولادیمیر پوتین نگاه کنید میبینید که بسیاری از آنها برآمده از آن چیزی است که من آن را اورآسیائیسم میخوانم – او یک مشاوری دارد [یعنی دوگین] که نگاهش بهسوی جولیوس ایوُلا و نویسندگانی مختلف در قرن بیستم است، ازجمله طرفداران واقعی حرکتِ سنتگرایی است که سرانجام در فاشیسم ایتالیایی گسترده شد. … ما مسیحیان در غرب واقعاً باید نگاه کنیم که پوتین در مورد سنتگرایی چه میگوید، مخصوصاً اینکه چگونه زیربنایی برای ناسیونالیسم میشود و از آن حمایت میکند.”
استیو بنون از گرایشهای سنتگرایانهٔ پوتین در جهت احیا شدن “سنت” های کهن و اصولگرایی مذهبی او ابراز خرسندی میکند و- در همان جلسه در واتیکان- میگوید: “پوتین… خیلی خیلی خیلی هوشمند است. من نقش بسیار قدرتمندِ پیام او در مورد ارزشهای سنتی را نزد محافظهکاران اجتماعیِ ایالاتمتحده [آمریکا] مشاهده میکنم.”
الکساندر دوگین نیز با تحرکهای اخیر و تغییر توازن قدرت در آمریکا بهنفع نیروهای ماورایِراست با نظری بسیار مثبت برخورد میکند. دوگین که تابهحال آمریکا را همچون دشمن روسیهٔ “اورآسیا”یی ارزیابی میکرد، از کارزار انتخاباتی ترامپ که با مدیریتِ استیو بنون اداره میشد بهشدت استقبال کرد و پس از انتخاب شدن ترامپ در مصاحبه با روزنامه “وال استریت ژورنال” گفت: “برای ما این رویداد مایه مسرت و خوشحالی است، شما باید درک کنید که ما ترامپ را مانند یک پوتین آمریکایی میدانیم”!
بسیاری از سخنان و عملکردهای استیو بنون و الکساندر دوگین نشانگر تلاشی برنامهریزیشده برای برخیزاندن موجی از تحرکهای خطرناک است. این تحرکها در راستای جا انداختن ایدئولوژی ماورایِراست در حکم عرفی معمول در ارزشها و روابط اجتماعی و بههدفِ بر پا داشتن نظمی بر پایهٔ دیکتاتوری و پس راندنِ بشر بهسوی اصول و سنتهای واپسگرایانهٔ دینی است. بنون و دوگین این مقصدهای ضدمردمی را با تابلوی مبارزه با نظم “سیاسی لیبرال” حاکم در غرب، بزک کردهاند. روشن است که این دو ایدئولوگ ماورایِراست در روند تحولهای اخیر تأثیرگذار بودهاند و خواهند بود. یکی در آمریکا، و دیگری در روسیه، درصدد بهبرپایی اتحادی نامقدس میان فصلمشترکهای نظریههایشان بههدف هماهنگ کردن سیاستهای دولتهای مقتدر دو کشور برآمدهاند. همین فرایند همگرایی نیروهای ماورایِراست و امکان دستیابی آنها بهقدرت سیاسی در اروپا نیز در جریان است. ارتباط ایدئولوژیک و پشتیبانی تبلیغاتی و عملی متقابل بین نیروهای ماورایِراست آمریکایی، روسی و اروپایی درحال نضجگیری است. برای مثال، حزب ماورایِراست “جبههٔ ملی” در فرانسه، برای تأمین هزینه کارزار انتخاباتیاش در سال ۲۰۱۴ از روسیه وام گرفته است. “ماری لوپن”، رهبر این حزب، و دیگر نیروهای راستگرای اروپا از انتخاب ترامپ بهشدت استقبال کردهاند. ”
در جریان بهقدرت رسیدن نیروهای ماورایِراست در آمریکا و با در نظر گرفتن روند گسترده شدن پیوند بین نظریهها و گرایشهای ماورایِراست، حضور الکساندر دوگین در ایران و سخنرانیهای او در کنارِ تبلیغ “تئوری چهارم سیاست” و واکنش مثبت و گرم متقابل از سوی عنصرهایی در درون رژیم ولایتفقیه نسبت به نظرات فاشیستی دوگین، بسیار سؤالبرانگیز است.
سایت اینترنتی “تئوری چهارم سیاست”، اُرگانی است که دوگین تحلیلها و خبرهای تبلیغاتیاش را بهزبانهای مختلف میپراکند. در بخش فارسی این سایت، مقالههایی برگرفته از رسانههایی مانند خبرگزاریهای “مهر”، “مشرق” و “تسنیم” گنجانده شدهاند که دوگین از طریق آنها گزارش حضورش در ایران را با آبوتاب منتشر میکند. برخی رسانههای رژیم ولایی نیز در معرفی و انتشار نظرهای ماورایِراست دوگین سخت فعالاند و سنگ تمام گذشتهاند. “خبرگزاری مشرق”، ۱۷ اسفندماه ۱۳۹۴، به دیدارهای دوگین در ایران، مانند شرکت کردن او در برنامه “عصر” شبکه افق و مصاحبه با “نادر طالبزاده” و یا سفر دوگین به قم و دیدار با آیتالله “سید محمدمهدی میرباقری” رئیس “فرهنگستان علوم اسلامی قم” بهطورِ مفصل و مصور پرداخته است. رسانه مشرق، دوگین را “فیلسوف و متفکر روس” معرفی میکند و دوگین هم از ماهیت اندیشههای واپسگرایانه خودش و ارتباط این اندیشهها با رژیم ولایی پرده برمیدارد و آشکار میکند که چرا به قم رفته است: “من بینهایت خوشحالم که به مقر اصلی مبارزه با مدرنیته آمدهام، چون من زندگی خودم را وقف این مبارزه کردهام.”
توجه برانگیز اینکه، در جلسهٔ قم، میرباقری از دوگین میپرسد: “دین رسمی آقای پوتین چیست؟” و دوگین در پاسخ میگوید: “اُرتدوکس روسی. او تحت تأثیر روحانیون بسیار محافظهکار و سنتگرای روسیه هم هست. … در ایران، بازگشت به سنت، بسیار دقیقتر و تعریفشدهتر است. این بازگشت، در صحنهٔ سیاست، کاملاً پذیرفته شده است. بنابراین جامعهٔ مسیحیان ارتدوکس روسیه که من نمایندهٔ آنها هستم، با دنبال کردن مسیر ایران و انقلاب اسلامی این کشور، میتواند بهسوی موفقیت گام بردارد. شما از ما جلوتر هستید و میتوانید الگویی باشید که ما باید از آن پیروی کنیم.”
خبرگزاری مهر (وابسته به سپاه) نیز برای الکساندر دوگین اعتبار فراوانی قائل است و در گزارشی با تیتر پرطمطراق “وقتِ آن رسیده به اصالت شرقی هویت خودمان برگردیم”، ۲۰ بهمنماه ۱۳۹۴، دربارهٔ نشستِ “چهارمین شب علوم انسانی”، او را “پرفسور الکساندر دوگین، فیلسوف سیاسی روس و مشاور ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه” معرفی میکند.
مأموریت دوگین بین ذوبشدگان در ولایت مبادلهٔ نظریههای ارتجاعی نیست، بلکه هدفهای سیاسی خطرناکیاند که بهصورتی سازمانیافته دنبال میشوند. الکساندر دوگین بهدنبال یارکشی برای تقویت نیروهای ماورایِراست در منطقه از بین گرایشهایی با آموزههای مشخص “اسلام سیاسی”ای است که در هرم قدرت رژیم ولایی صاحب نفوذ نظری، سیاسی و امنیتیاند. واقعیت این است که، بدون برنامهریزی و داشتن مجوز از سطوح بالای رژیم ایران و دولت روسیه، پای دوگین هیچگاه به قم نمیرسید و هیچگاه اینچنین از عقاید او استقبال نمیشد.
دوگین با انگشت گذاشتن بر عقاید، ایمان و باورهای دینی و تأیید آنها، درصدد برپا کردن اتحاد نظریای برآمده است تا با آن بتواند حرکتهای بزرگتر سیاسی بین نیروهای ماورایِراست در ایران و روسیه را موجب شود. او با انواع سخنوریهای زیرکانه و آخوندوار، میخواهد در درون دستگاه ولایت بیشتر نفوذ کند. در جلسه “چهارمین شب علوم انسانی”، دوگین گفت: “هر دوی ما به فرهنگ انتظار اعتقاد داریم؛ ایرانیان در انتظار امام مهدی هستند و در اندیشه مسیحی ارتدوکس هم ما منتظر بازگشت عیسی مسیح هستیم. بنابراین بنیان انتظار بین این دو کشور مشترک است؛ همانطور که نگاه ما هم به شیطان مشترک است. چنانکه هردوی ما امپریالیسم را شیطان و دشمن خود میدانیم. … انقلاب اسلامی خواستار بازگشت به اندیشهٔ شیعی است همانطور که در روسیه هم بازگشت به اندیشه مسیحی ارتدوکسی وجود دارد. ایران و روسیه هردو تئوریهای لیبرالیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم و فاشیسم را دوست ندارند و در فلسفه سیاسیشان بهآن اعتقاد ندارند.”
نقطههای مشترک بین ایدئولوژیهای استیو بنون و الکساندر دوگین زمینههای لازم بهمنظور بهوجود آوردن نسل جدیدی از نیروهای ماورایِراست در آمریکا و روسیه را فراهم کرده است. دست یافتن ترامپ و اطرافیانش بهقدرت، قطبی برای جذب طیفی از گرایشها، آموزهها و نظریههای سیاسیِ راستگرا، سنتگرای مذهبی و ارتجاعی و بسیج آنها در عرصهٔ سیاسی و اجتماعی شده است. آنچه استیو بنون و الکساندر دوگین بهدنبال آناند بهوجود آوردن محوری است تا در پیرامون آن زمینهٔ ظهور فاشیسم نوین و قدرتگیری آن بهجریان افتد. بشر در قرن پیشین، بهایی بسیار سنگین دراِزایِ دفع فاشیسم پرداخت کرده است.
حزب تودهٔ ایران، در مرحلههای آغازین حیاتش در ابتدای دههٔ ۱۳۲۰، در صف نخست مبارزه بهمنظور مسدود کردن منفذهای رسوخ نظریههای فعالان سیاسی فاشیسم هیتلری در کشورمان پیکاری جانانه و کامیاب را سازمان داد. اکنون بار دیگر نوع بشر و انسانهای مترقی نضجگیری جریانی خطرناک را شاهدند که بهبهانهٔ مبارزه با “لیبرالها”، اما درعمل برای برونرفت از بحران اقتصادی- سیاسیِ نظم سرمایهداری، درصدد احیای سیستمی برآمده که به افق گذشتهیی تیره بههدف احیای روابط اجتماعی منسوخشدهٔ سنتی و دینیای نظر دوخته است که در نهان، روبنای سیاسی دیکتاتوریای فاشیستی در بطن خود دارد.
حزب تودهٔ ایران، رد پایِ نظریهها و سیاستهای ماورایِراست را در رخنهگاهشان به سوی فرایندِ عجین شدنشان با آموزههای مشخصی از “اسلام سیاسی” در کشورمان مشاهده میکند و هشدار میدهد. رژیم ولایتفقیه در تنگنایی سیاسی و اجتماعی قرار گرفته است. این رژیم بهمنظورِ “دوام نظام”- که برایش اوجبِ واجبات است- و دفع خطر از آن، راههایی گونهگون تدبیر کرده و در نظر گرفته است. رژیم ولایی از بسیاری جهتها، برای پذیرش و پروراندن سنخی از فاشیسم منطبق بر دیکتاتوری ولایت مطلقه مستعد است. برخی از نظریههای واپسگرایانه و ابزارهای سرکوبگریای که چهرههایی مانند استیو بَنون و الکساندر دوگین در ساختنشان تلاش میکنند، در کشور ما، زیر سایهٔ حاکمیت ولایت مطلقهٔ فقیه، پیشاپیش ساختهشده و موجودند.
قدرت گرفتن نیروهای ماورایِراست احتمالِ انجام اقدامهای سیاسی و نظامیای شوم و مرگبار در پهنهٔ گیتی را افزایش داده است. نباید اجازه داد که بشر بهجای حرکتِ مترقیانه به پیش، به حرکت قهقرایی در مسیر احیای سنتگرایی و طرد مدرنیته واداشته شود. نگذاریم دستاوردهایی که نیروهای مترقی و جنبشهای مردمی میهنمان در خلال دههها پیکار و در هنگامههای سیاسی و اجتماعی بهدست آوردهاند از کف بروند. پس ضرورتِ لحظه ایجاب میکند که بار دیگر نیروهای مترقی برای رویارویی با ظهور فاشیسم در ایران و در سطح جهانی و ایستِ فرایند آن، متحد بر ضدِ آن بهمبارزه برخیزند.
نامۀ مردم
گزینههای جانشینی خامنهای محرمانه بررسی میشوند
به گفتهی احمد خاتمی کمیتهای در مجلس خبرگان کار بررسی افراد برای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی را بر عهده دارد. رفسنجانی مرداد ماه گفته بود این کمیته در مقطعی دو نفر را برای این منظور معرفی کرده است. سخنگوی هیئت رئیسه مجلس خبرگان، احمد خاتمی پیش از ظهر شنبه (۱۴ اسفند/ ۴ مارس) در ... گزینههای جانشینی خامنهای محرمانه بررسی میشوند
به شورویستیزی پایان دهیم؛ دشمنان روسیه را خلعسلاح کنیم!
نامهٔ سرگشادهٔ گنادی زیوگانوف، صدر حزب کمونیست فدراسیون روسیه، به شهروندان روسیه بحران وخیم و خطرناک کنونی در روسیه در آزمایشگاههای “سیا” طراحی شده است، ولی این طرح بدون همراهی “غربزدههای” داخلی خودمان که موج روسهراسی و شورویستیزی را سازمان دادند، نمیتوانست اجرا شود. هممیهنان، رفقا، دوستان، میهن ما با چالش بزرگی روبروست. ... به شورویستیزی پایان دهیم؛ دشمنان روسیه را خلعسلاح کنیم!
یکی از دست اندرکاران کشتار ۶۷ ، ابراهیم رئیسی کاندیدای اصولگرایان در انتخابات ۹۶ شد
حسین کنعانی مقدم عضو جبهه پیروان و حزب ایستادگی به خبرنگار «انتخاب» گفت: باتوجه به آرا شمارش شده، آقای حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم رئیسی حائز اکثریت آرا در رای گیری جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی شده است. حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی موفق به کسب اکثریت آرا در رای گیری امروز اصولگرایان برای ... یکی از دست اندرکاران کشتار ۶۷ ، ابراهیم رئیسی کاندیدای اصولگرایان در انتخابات ۹۶ شد
«آشتی» تنها با «توبه کردن» ممکن است! ورشکستگی سیاسی و زبونی «اصلاح طلبان» مدافع حاکمیت رژیم ولایت فقیه
در جریان انتخابات دهمین دورۀ مجلس شورای اسلامی، پدیدۀ جدیدی در کنش بخش هایی از نیروهای اصلاح طلب و خصوصاً شماری از چهره های اصلی مدعی رهبری جنبش اصلاح طلبی در ایران بروز عینی و روشنی یافت، که محمد رضا عارف، به عنوان یکی از سخنگویان اصلی این نیروها، آنرا سیاست ”اعتماد سازی با حاکمیت“ ... «آشتی» تنها با «توبه کردن» ممکن است! ورشکستگی سیاسی و زبونی «اصلاح طلبان» مدافع حاکمیت رژیم ولایت فقیه