سیستم سیاسی هند درحال از هم پاشیده شدن است و حزب حاکم ملیگرا/هندوی “بهاراتیا جاناتا” (BJP)، به حمایت راستگرایان جهان متکی است.
“بن چاکو”، سردبیر روزنامهٔ “مورنینگ استار”، در گفتوگو با رفیق “سیتارام یچوری”، دبیرکل حزب کمونیست هند (مارکسیست)، دربارهٔ رشد فاشیسم در “بزرگترین دموکراسی جهان” میپرسد. مسائل سیاسی هند بر انتخابات پارلمانی مهم بریتانیا سایه افکنده است.
سازمان جهانی هواداران حزب حاکم “بهاراتیا جاناتا” (حزب نخستوزیر هند، نارندرا مؤدی) ۴۸ حوزه انتخاباتی در بریتانیا را شناسایی کرده که این سازمان مصمم است با بهرهبرداری تبلیغاتی از اعتراض حزب کارگر به وقایع اخیر کشمیر، در این حوزهها بهنفع محافظهکاران فعالیت کند.
درست در همین هفته، در راستای خنثی کردن حملات سازمانهای هندی علیه قطعنامهٔ مصوب کنفرانس حزب کارگر دربارهٔ “کشمیر” در شهریورماه، حزب کارگر با صدور بیانیهای تصریح کرد: “به طرفداری از هند یا پاکستان موضعگیری نخواهد کرد”. حزب کارگر درواقع با ابراز نگرانی از عملکرد دولت هند در قطعنامهاش، ازهیچیک از دو کشور هند یا پاکستان طرفداری نکرده بود، گرچه لحن انعطافپذیر و حساب شده حزب کارگر منعکس کننده این حقیقت است که هواداران مؤدی ] نخستوزیر هند[ خود را برای حمله تبلیغاتی به حزب کارگر آماده کرده بودند.
آیا ما باید نگران باشیم؟ برای درک بیشتر چگونگی تحولهای انجام شده در هند از سوی نخستوزیر مؤدی، با رفیق سیتارام یچوری، دبیرکل حزب کمونیست هند (مارکسیست)، که مسافرتی به لندن داشت مصاحبهای انجام گرفت. او از بحران کشمیر آگاهی کامل دارد. پس از ابطال ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند از سوی مؤدی، رفیق سیتارام یچوری دو بار در جریان تلاش برای مسافرت به کشمیر در فرودگاه بازداشت و از کشمیر اخراج شد. بر طبق ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند، شهروندان سایر ایالتهای هند از خرید زمین یا مستغلات در جامو و کشمیر منع شده بودند، ضمانتی که اهالی تنها ایالت هند که در آن مسلمانها اکثریت جمعیت را حائزند در برابر تغییرهای قومی آسیبناپذیر میکرد.
رهبر حزب کمونیست هند (مارکسیست) برای دیدار “محمد یوسف طریغامی”، دبیر حزب در جامو و کشمیر و عضو منتخب مجلس ایالتی از سال ۱۹۹۶ تا انحلال آن در پایان سال گذشته، وارد این ایالت شده بود. رفیق طریغامی- مانند بسیاری از رهبران سیاسی کشمیر- در زمانی که دولت هند از هم پاشاندن نهادهای سیاسی جامو و کشمیر را پی گرفته بود، در بازداشت خانگی قرار گرفت.
سیتارام یچوری میگوید: “او ]محمد یوسف طریغامی [با هیچ اتهامی روبرو نشد، اما اجازه نداشت که خانه خود را ترک کند و هیچکس اجازه ورود به خانه او را نیز نداشت. دو بار سعی کردم خودم را به او برسانم و سرانجام از سریناگار (پایتخت ایالت کشمیر) اخراج شدم.” سیتارام یچوری بالأخره با اخذ حکم از دیوان عالی کشور هند اجازه دیدار با طریغامی را گرفت تا از وضعیت سلامتی وی با خبر شود و بتواند برای رفیق خود اجازه سفر به دهلی و معالجه پزشکی بگیرد.
رفیق یچوری میگوید: “همه این بازداشتها به بهانه مقابله با تروریسم پاکستان صورت میگرفت، درحالی که دبیر حزب ما در کشمیر از ایالتی انتخاب شده که طبق اظهارات وزیر کشور، بیشترین صدمه را از تروریستهای این ایالت خورده است. طریغامی بهدلیل مخالفت و مبارزهاش با تروریسم ] از سوی مردمش بهنمایندگی[ انتخاب شد و چهار بار به او حمله شد، مجروح شد، و شماری از اعضای خانوادهاش را از دست داد. آیا او باید در بازداشت خانگی باشد؟ این، انگیزهای سیاسی دارد.” یچوری با اعتراض به روند انحلال جامو و کشمیر بهمثابه یک ایالت فدرال و تبدیل این ایالت به کشمیر و لاداخ، آن را “نقض فاحش قانون اساسی هند” میخواند. “در ماده ۳ قانون اساسی آمده است که مرزهای ایالتهای هند بدون تصویب مجمع منتخب آن ایالت (مجلس ایالتی) قابلتغییر نیستند. برای دُور زدن این ماده، مجلس ایالتی کشمیر را منحل کردهاند و یک والی ایالتی غیرمنتخب را برای اداره آن منصوب کردند.”
در پاسخ به این سؤال که آیا هدف از همه این اقدامها انجام تغییرهایی قومی در کشمیر بوده است؟ رهبر حزب کمونیست هند (مارکسیست) که خود سالیان سال عضو پارلمان و مجلس سنای هند بوده است، گفت: “آری. بهدنبال تصرف و ادغام زمینهای کشمیر و منابع طبیعی آن هستند نه ادغام مردم کشمیر که تنها ایالت در هند است که اکثریت جمعیت آن مسلماناند.”
او افزود: “این یکی از هدفهای اصلی ٬حزب بهاراتیا جاناتا٬ در مسیر رسیدن بهقدرت دولتی بوده است. یکی از این سه هدف اصلی: لغو ماده ۳۷۰ و پایان دادن به وضعیت ویژه کشمیر، ساختن معبدی برای راما در آیودیا در محل مسجد بابری که بهصورت مخروبه درآمد (دیوان عالی کشور این پروژه را در هفته گذشته تصویب کرد) و تصویب یک قانون برای یکپارچه ساختن جامعه هند در راستای از میان برداشتن تنوع مذهبی جمعیت به ترتیبی که موردنظر مؤدی و ] رهبران حزب برتری طلب هندو گرای او[باشد.” یچوری میگوید: “مردم کشمیر در وحشت هستند. سؤالی که دائم از من پرسیده میشود این است که: آیا ما به غزهٔ هند تبدیل خواهیم شد؟ من به اظهارات نمایندگان پارلمانی ٬حزب بهاراتیا جاناتا٬ یعنی کسانی مانند سورنرا سینگ اشاره میکنم که گفته است هند تا سال ۲۰۲۴ کشوری ٬منحصراً هندو٬ خواهد بود که غیرهندوها باید بین تغییر یا تبعید یکی را انتخاب کنند.” در پاسخ به این سؤال که مطمئناً ایده بیرون راندن صدها میلیون مسلمان و مسیحی هند غیرممکن خواهد بود، سیتارام یچوری میگوید: “آری. اما آنان ممکن است به شهروند درجه دو تبدیل بشوند. آنچه در کشمیر اتفاق میافتد بخشی از یک پروژه بزرگتر است.” او درادامه میگوید: “در طول مبارزات هند برای آزادی از حاکمیت انگلیس، سه دیدگاه مشخص پدیدار شد. پیشروان حزب کنگره اظهار داشتند که با توجه به تنوع مذهبی، هند نمیتواند چیزی جز یک جمهوری دموکراتیک سکولار باشد.” یچوری گفت: “کمونیستها موافقت کردند، اما آن را ناکافی میدانستند. ما تصریح کردیم که هند باید بر اساس دموکراسی سکولار به سمت استقلال اقتصادی و سوسیالیسم حرکت کند. اما رویکرد سومی وجود داشت که مدعی بود هویت هند با علایق مذهبی مردم آن تعیین میشود. جماعت اسلامی بهدنبال برپایی کشوری مسلمان بود و سازمان شبهنظامی قومپرست هندو بهنام ٬راشتریه سویم سیوک سِنگ٬ (آر اس اس RSS) که بعدها بازوی سیاسیاش حزب “بهاراتیا جاناتا” نام گرفت، خواستار تشکیل کشوری کاملاً هندو بود.”
یچوری درادامه میگوید: “تقسیم تأسفبار هند باعث برپایی کشوری اسلامی شد که پاکستان نام گرفت. اما بقیه خاک کشور در حکم کشور هند، جمهوریای سکولار دموکراتیک باقی ماند. بزرگترین ناخشنودی ٬آر اس اس٬ این بود که کشور هندو موردنظرشان را بهدست نیاوردند. ترور تقریباً فوری مهاتما گاندی [از سوی یک عضو آن] بهاین دلیل بود که او را مسئول بر پا نشدن کشور هندو موردنظرشان میدانستند. از آن زمان تا کنون، ٬آر اس اس٬ و ٬حزب بهاراتیا جاناتا٬ هرگز از مبارزه برای جایگزین کردن [جمهوری سکولار [هند با حکومت دینسالار هندوئی فاشیستی دست نکشیدهاند.”
رفیق میگوید: “این مبارزه بههیچوجه مسالمتآمیز یا دمکراتیک نبوده است. من اشاره میکنم به حمله اراذلواوباش ٬آر اس اس٬ به تجمعات اسلامی، مسیحی، و نشستهای سیاسی چپها و یورش به میلیونها زن که در آغاز سال جاری] در اعتراض به دولت مؤدی] دیوار زنان کرالا را تشکیل دادند.” مصاحبهگر به رفیق یچوری میگوید: “بهنظر میرسد که این سازمان بسیار به ٬پیراهن مشکیها٬ و ٬پیراهن قهوهای٬ های دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ (نیروهای های فاشیستی آلمان و ایتالیا) شبیه است.”
رفیق یچوری ادامه میدهد: “بله، و هیتلر یکی از الهامدهندگان ٬آر اس اس٬ بود. آنان خود اظهار داشتهاند که، ما در هندوستان از روشی که هیتلر برای پاک نگاهداشتن نژاد آلمانی انتخاب کرد، درس میگیریم. … آر اس اس در حملّههای بشدت خونین و فیزیکی بر ضد کمونیستها و اتحادیههای کارگری شرکت دارد و سه نیرو را دشمن داخلی کشور هندو میشناسد: کمونیستها، مسلمانان، و مسیحیان. این نیروهای شبهفاشیستی نابودی سیاسی ما را هدف قرار دادهاند، نخست در بنگال غربی، سپس در تریپورا و اخیراً در کرالا، اگرچه بهدلیل سنتهای مترقی کرالا و نفوذ اجتماعی چپ، در آنجا موفق نمیشوند، با وجود این برای بیثبات کردن دولت کرالا در تلاشاند. از زمان شکست دولت جبهه چپ در بنگال غربی در سال ۲۰۱۱، تعداد ۲۷۸ نفر از رفقای ما در این ایالت بهقتل رسیدهاند. آر اس اسها همزمان با حمله به چپ، از مشارکت مسلمانان] در حیات سیاسی و اجتماعی[ جلوگیری میکنند. برای مثال، در ثبتنام ملی شهروندان آسام، دو میلیون نفر از متولدین این ایالت از داشتن تابعیت آنجا محروم شدهاند. مسئله ثبتنام و صدور کارت ملی به شهروندان بخشی از اختلافی طولانی مدت در آسام بوده است، ولی اکنون حزب بهاراتیا جاناتا درصدد است که این مناقشه را در تمام هند گسترش دهد. هدف مشخص است: حذف کردن اقلیتها، بهطورعمده مسلمانان. بسیاری از کسانی که در آسام رد تابعیت شدند، درواقع مسلمان نیستند. بنابراین، مؤدی برای دلجویی از آنان، لایحه اصلاح قانون شهروندی را اعلام کرده است که در آن به همه غیرمسلمانانی که بهعنوان پناهنده از کشورهای اطراف به هند آمدهاند، تابعیت هند داده میشود. این یک نقض مستقیم قانون اساسی است، که صرفنظر از طبقه، نژاد یا جنس، باید ضامن حقوق افراد باشد. قانون اساسی فعلی نادیده گرفته میشود.”
از رفیق یچوری سؤال میشود: “اما مطمئناً این پروژه با مقاومت سختی در سراسر هند روبرو است؟” رفیق یچوری توضیح میدهد: “مقاومت گسترده نیست. آنان در پی حملههای تروریستیشان، روایتی را در قالب یک ایدئولوژی فراگیر، ملیگرا، و سلطهطلب را شایع کردهاند که یادآور روایت هراسانگیزی است از آنچه از سوی موسولینی و هیتلر ساخته شده بود و بر آن پایه بخش بزرگی از مردم را تحت تأثیر خود قرار داد. شکستهای اخیر مؤدی در انتخابات دو مجلس ایالتی و بسیاری از انتخابات میاندورهای نشان میدهد که تأثیر این روایت رو بهکاهش است. هندیها به واقعیات روزمره مانند افزایش بیبضاعتی، رکود اقتصادی، بیکاری که در بالاترین سطح یک قرن گذشته است، و رکود روزافزون اقتصاد زراعی، واکنش نشان میدهند.”
اگرچه یچوری موافق است که “حزب کنگره” مسئولیت عمدهای در انتخاب شدن اولیه مؤدی را بهدوش دارد، بااینهمه، هشدار میدهد که آیندهای که درحال شکلگیری است، تاریک و ترسناک است. او میگوید: “هند بدون [حزب] کنگره و بدون کمونیستها، هندی است که احزاب مخالف ندارد. اکثر سیاستمداران برجسته اپوزیسیون با اتهامهای جزاییای رنگارنگ روبرو هستند. هند در سطح بینالمللی نیز تغییر کرده است. دوره جنبش غیرمتعهدها و سیاستخارجی مستقل سپری شده است. ما به یک متحد تحت فرمان ایالات متحده تقلیل یافتهایم. ما بهطور فزایندهای به بخشی از پروژهٔ ایالات متحده برای مهار چین، یعنی بزرگترین و قدرتمندترین همسایهمان، تبدیل شدهایم، و این بهنفع ما نیست. هند برای حمایت سیاسی دونالد ترامپ از مؤدی، هزینه سنگینی را پرداخت میکند. روابط با همه همسایگان ما بدتر شده است. سمتگیری بینالمللی مؤدی، حتی اگر توجیهی هم برای کشمیر نداشته باشند، توضیح دهنده این پدیده است که چرا هواداران حزب بهاراتیا جاناتا بهنفع بوریس جانسون در انتخابات عمومی انگلیس فعالیت میکنند. بزرگترین متحدان مؤدی عبارتند از: ترامپ، نتانیاهو، و جانسون. او به آنان قول حمایت هندیهای مهاجر از سیاستهای آنان را داده است. در مقام نخستوزیر، او برای [انتخاب] ترامپ تبلیغ کرد که در عرف روابط دیپلماتیک، امری بیسابقه بود. در بریتانیا نیز نیروهای او از مردم هندیتبار میخواهند تا در انتخابات پارلمانی به محافظهکاران رأی دهند. این دخالت آشکار در سیاست یک کشور دیگر است. اما مؤدی در تخریب دموکراسی سکولار هند، به حمایت رژیمهای راستگرا در خارج از کشور نیازمند است.”
نامۀ مردم