شیلی نزدیک به سه هفته است که شاهد اعتراضات سراسری است. این اعتراضها در هر جای دنیا باشد ممکن است موجب شگفتی شود، اما در موفقترین اقتصاد آمریکای جنوبی این اعتراضها شوکآور است.
به نوشته روزنامه نیویورکتایمز، شیلی سه هفته است که شاهد اعتراضات سراسری است که فقط در یکی از آنها بیش از یک میلیون نفر در خیابانهای سانتیاگو، پایتخت این کشور حضور پیدا کردند. با این حال شاید تنها کسانی که شوکه نمیشوند، خود شیلیاییها باشند. آنها این هرجومرج را یک فرآیند میبینند. قول و قرارهای رهبران چپ و همینطور راستها که بازار آزاد موجب رونق و شکوفایی میشود و سایر مشکلات آنها را حل خواهد کرد، از نظر معترضان شکست خورده است. روز یکشنبه هزاران معترض که در نزدیکی پارک اوهاگینز گرد هم آمده بودند، فریاد میزدند: «برخیز شیلی».
قول و قرارهای رهبران برای مدتی به نظر میآمد که کارگر شود. کشور از یک دیکتاتوری در سال ۱۹۹۰ به سمت دموکراسی چرخید و رشد اقتصاد و دموکراسی را به همراه داشت و حکومتها نیز در کمال آرامش جابهجا میشدند، اما این رشد همه خواسته شیلیاییها نیست. نابرابری همچنان حرف اول را در این کشور میزند. طبقه متوسط در شیلی با قیمت بالای کالاها و دستمزد کم کلنجار میرود و سیستم بازنشستگی بخشخصوصی بسیاری از افراد را در نقطه تلخ فقر بهحال خود رها میکند. یکسری رسواییهای مالی و فرارهای مالیاتی هم میتوان به این موارد اضافه کرد که از سوی نخبگان سیاسی و شرکتهای بزرگ صورت گرفته است.
کریستوبال روویرا کالتواسر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه دیگو پورتالز در سانتیاگو به نیویورکتایمز گفت: «این به نوعی بحران مشروعیت بهحساب میآید.» او افزود: «مردم حالا این سوال را از خود میپرسند که چرا بهای آن رشد اقتصادی را ما بپردازیم، اما او ادامه داد: «اما در همین زمان ما طبقهای داریم که از همه تحولات مصون میماند.»
برای بازگرداندن نظم سباستین پینهرا، رئیسجمهوری این کشور برای مهار کردن اعتراضها، گران کردن بلیت مترو را که سرآغاز اعتراضات بود، لغو کرد. او سپس برای نخستینبار، از زمانی که این کشور دموکراسی را پذیرفته است، ارتش را روانه خیابانها کرد. اما این اقدامات هم موجب خاموش شدن اعتراضها نشد. او به همین منظور به تلویزیون رفت و از مردم عذرخواهی کرد و قول داد که حقوق بازنشستگی را بالا ببرد و پوشش سلامت بهتری برای مردم فراهم کند. او گفت که مالیات ثروتمندان را افزایش خواهد داد. سپس او از کابینه خود خواست که استعفا دهند، اما معترضان اصلا متقاعد نشدند. محتوای اعتراضها در پارک اوهاگینز، دقیقا مشابه عقاید لوییز اوچائو پرز است که در ورودی پارک پرچم میفروشد. او میگوید: «سوءاستفادهها متوقف نشده است. پس ما مجبوریم که در خیابانها باقی بمانیم.» خاویرا لوپز لایانا، ۲۴ ساله، فعال و دانشجوی شیلیایی که بخشی از اعتراضها را سازمان میدهد میگوید مساله ۳۰ پزو نیست. مساله ۳۰ ساله است. او تصریح میکند که برای بسیاری از خارجیها مساله بسیار کوچک است. اشاره او به افزایش قیمت بلیت مترو است اما اصلا اینگونه نیست و مشکلات در این کشور بسیار بیشتر از افزایش قیمت مترو است.
پایان دیکتاتوری پینوشه در سال ۱۹۹۰، با یک خواست مشخص همراه شد: اتمام بخشیدن به حاکمیت ارتش. اما چپها به رهبری سالوادور آلنده که با کودتای پینوشه از کار برکنار شده بودند پس از آن نتوانستند به قدرت بازگردند. اما خشم عمومی به نابرابری و فساد اقتصادی، شیلیاییها را به این نتیجه رسانده است که مشکل از سیستمی است که پس از دوران کودتا در این کشور حکفرما شده است. آنها به این نتیجه رسیدهاند که خطمشیهای محافظهکارانه بیش از آنکه بهحال این کشور سود داشته باشد موجب ضرر و زیان بوده است. به همین دلیل شعار فراگیر این کشور این روزها حاکی از این است: مساله ۳۰ پزو نیست، مساله ۳۰ ساله است.
دنیایاقتصاد