فایننشال تایمز نوشت: تنش تجاری آمریکا و چین در حال تبدیل شدن به جنگ سردی تمام عیار است و به گفته تحلیلگران این جنگ از ترس واشنگتن به دلیل قدرت گرفتن پکن نشات می گیرد.

به نقل از فایننشال تایمز، مسلما یکی از مهمترین رویدادهای سال ۲۰۱۸ سخنرانی ۴ اکتبر (۱۲ مهر) ‘مایک پنس’ معاون رئیس جمهور آمریکا درباره روابط چین و ایالات متحده بوده است. پنس در این سخنرانی از هدف آمریکا برای مقابله با دخالت چین در امور کشورهای دیگر از جمله دخالت در امور سیاسی ، سیاست های تجاری و سرمایه گذاری، سرقت مالکیت معنوی و اهداف توسعه صنعتی ایالات متحده، حمله های سایبری، و سیاست بدهکار کردن کشورها و فرهنگ سانسور سخن گفت.

‘کوین رود’ نخست وزیر اسبق استرالیا که متخصص امور چین نیز است.این موضوع را که چین و آمریکا در آغاز جنگی سرد هستند را رد می کند. اما به گفته ‘مارتین ولف’ تحلیلگر فایننشال تایمز، این درگیری چیزی شبیه به کشمکش های آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ جهانی دوم نیست، اختلافات میان چین و آمریکا می تواند مخرب تر از جنگ سرد باشد؛ این درحالی است اگر درگیری های بین این دو کشور کاهش یابد می توان شاهد گسترش رونق اقتصادی و رفاه جهانی بود و بخشی به این دلیل است که این دو کشور به دلیل مسائل کره شمالی، تایوان و دریای چین در هم آمیخته اند.

به گفته مایک پنس، چه جنگ سر رخ دهد و چه نه، این درگیری های راهبردی به نظر عمیق و پایدار است. تا زمانی که رابطه ما با چین بر سر حق حاکمیت مبتنی بر عدالت، عمل متقابل و احترام نباشد، آسوده خاطر نخواهیم شد.

به نوشته فایننشال تایمز، به نظر می رسد که چین و آمریکا در آغاز جنگی مداوم هستند. ایالات متحده می گوید امیدوار است چین را تغییر دهد. چین بر این باوراست که ایالات متحده در صدد متوقف ساختن پیشرفت چین است. ‘جان میرسهیمر’ تحلیلگر ‘فارن افیر’ بر این باور است که در دنیای پر هرج و مرج قدرت های سیاسی بزرگ امروز، چنین مبارزه ای برای اولویت اول بودن اجتناب ناپذیر است و اغلب به جنگ منجر می شود.

به گفته پنس، ایالات متحده دلایل خوبی برای اجتناب از درگیری های نظامی دارد؛ یکی از دلایل این است که چین مانند اتحادیه جماهیر شوروی، یک رقیب ایدئولوژیک محسوب نمی شود. دلیل دوم این است که جنگ هزینه بر است حتی اگر به درگیری مسلحانه نیز ختم نشود.

اما تحلیلگران بر این باورند که دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا با این درگیری‌ها منطقی برخورد نخواهد کرد، و سیاست‌های مخرب تجاری او به این تردید ها دامن می زند. آمریکا باید دارایی های عظیم چین از جمله، جمعیت زیاد، اقتصاد پویا و حائز اهمیت بودن این کشور در بازارهای اقتصادی دنیا را بپذیرد و این امید که چین نیز مانند اتحاد جماهیر شوروی تسلیم و نابود خواهد شد بسیار مضحک و نا معقول می‌باشد.

مارتین ولف اصولی در راستای مدیرت رقابت بین چین و آمریکا ارائه داده است:

*اول، باید بپذیریم که چین از آن ما نیست که بخواهیم آن را تغییر دهیم یا دوباره بسازیم، چین متعلق به چینی ها است.

*دوم، توجه به این که سازمان های سیاسی چین به طور گسترده با سیاست های غرب متفاوت می باشد.

*سوم، بر رفتارهای دقیق و قابل سنجشی که بر دیگران تأثیر می گذارد، تمرکز کنیم و این کارها را به صورت اصولی و سازگار انجام دهید.

*چهارم، اگرچه چین رقیب آمریکا می باشد اما شریکی مهم و حیاتی نیز محسوب می شود. ثبات اقتصادی دنیا و مدیرت گرمایش زمین بدون چین امکان پذیر نیست.

*پنجم، ارزش متحدان را درک کنیم؛ اگر ایالات متحده مایل به تشویق کشورها برای مقاومت در برابر تجاوز چین به حاکمیت خود باشد، باید به عنوان متحدی قابل اعتماد نیز به نظر برسد، که با وجود ترامپ چنین چیزی امکان پذیر نیست.

*و در پایان به دموکراسی و آزادی اعتقاد داشته باشیم. اگر کشورهای غربی این دو مورد را از دست بدهند، آینده را از دست خواهند داد.
ایرنا