خواست ماهیگیران: بهبود معیشت، بیمه، و تضمین امنیتِ شغلی است

سال نو فرارسید، اما معیشت هزاران ماهیگیر زحمتکش در شمال و جنوب کشور همچون سالیان گذشته نه‌تنها بهبود نیافته بلکه وخیم‌تر نیز شده‌ است. معیشت و امنیت شغلی ماهیگیران مانند دیگر کارگران و زحمتکشان رشته‌های صنعتی و خدماتی، با اجرای سیاست‌های نولیبرالی در رژیم ولایت ‌فقیه بیش از گذشته به‌مخاطره افتاده ‌است. ماهیگیران ۴ شهرستان ... خواست ماهیگیران: بهبود معیشت، بیمه، و تضمین امنیتِ شغلی است

ادامه

ایران, حقوق بشر, کارگران, ماهیگیران, معیشت, مقاله, نئولیبرالیسم

قراردادهای «حجمی» چیست و چگونه استثمار زحمتکشان را تشدید کرده‌ است

استخدام با قراردادهای “حجمی” که تحمیل شرایطی استثماری و وضعیتی دشوار در روند کار به زحمتکشان از ویژگی‌های اساسی‌اش است، در فروردین‌ماه سال ۱۳۹۱ با این عبارت به کانون صنفی کارفرمایان ابلاغ شد: “بر اساس مادهٔ ۱۷ قانون مدیریت خدمات کشوری- به دستگاه‌های اجرایی اجازه داده می‌‌شود از طریق مناقصه و با عقد قرارداد با ... قراردادهای «حجمی» چیست و چگونه استثمار زحمتکشان را تشدید کرده‌ است

ادامه

استثمار, ایران, حقوق بشر, عدالت اجتماعی, کارگری, مقاله

تجمع اعتراضی پرسنل راه آهن ناحیه اراک به پائین بودن حقوق و مزایا و وضعیت شغلی …

مکان؛ میدان راه آهن مقابل اداره کل این تجمع کارگران اراک طی فراخوانی از قبل داده شده انجام گرفته و باید گفت شرکت های قراردادی حاضر نیستند با قرار داد امضا شده با کارگران کار بکنند و باید گفت این تجمعات و اعتراضات و اعتصابات ادامه خواهد داشت یک منبع کارگری در راه‌آهن اراک به ... تجمع اعتراضی پرسنل راه آهن ناحیه اراک به پائین بودن حقوق و مزایا و وضعیت شغلی …

ادامه

امنیت شغلی, ایران, حقوق بشر, خبر, طبقه کارگر, عدالت اجتماعی, کارگران, مبارزه طبقاتی, معیشت

نشت گاز و انفجار کوره آجرپزی در مرودشت، سوختگی بالای۵۰ درصدی ۱۰ کارگر را به دنبال داشت

معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شیراز از وخامت حال ۱۰ مصدوم حادثه امروز انفجار کوره آجرپزی در مرودشت خبر داد. به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ مهرداد شریفی گفت: با اعلام وقوع حادثه، ۴ دستگاه آمبولانس به محل وقوع حادثه اعزام و مصدومان به بیمارستان شهید مطهری مرودشت منتقل شدند. او افزود: با ... نشت گاز و انفجار کوره آجرپزی در مرودشت، سوختگی بالای۵۰ درصدی ۱۰ کارگر را به دنبال داشت

ادامه

افغانستان, ایران, ایمنی, حقوق بشر, حوادث, خبر, کارگران

تجمع اعتراض کارکنان رسمی عملیاتی در شرکت نفت فلات قاره در لاوان

جمعه ۲۴ فروردین کارکنان رسمی عملیاتی شاغل در شرکت  نفت فلات ‌قاره در لاوان دست به تجمع دیگری زده و پیگیر مطالباتشان شدند. کارکنان رسمی صنعت نفت از مهر ماه گذشته اعتراضات خود را سراسری آغاز و هر هفته در شرکت‌های مختلف نفتی تجمع می‌کنند. اهم مطالبات این همکاران عبارتند از: برکناری نفوذی‌ها و  مدیران ... تجمع اعتراض کارکنان رسمی عملیاتی در شرکت نفت فلات قاره در لاوان

ادامه

ایران, حقوق بشر, خبر, عدالت اجتماعی, فساد, کارگران, مبارزه طبقاتی, معیشت, نفتگران

سیاست‌های تعدیلیِ کاهش هزینه‌های دولت و حالا قسمت کردن مرگ

زاهدان خیلی تنهاست؛ یا به سرعت این مردم محروم را با اولویت آن‌هایی که محروم‌ترند و بیشتر در معرض خطر، واکسینه کنند یا اینکه لااقل از صندوق ذخیره یا سایر منابع بیت‌المال برداشت کنند و به شهروندان محروم این استان پول مناسب بدهند تا چند وقت، حداقل دو هفته در خانه بمانند.

 

به گزارش ایلنا، «زاهدان تنهاست، زاهدان همیشه تنها بوده اما امروز از همیشه تنهاتر است، مردم مثل برگ درخت زمین می‌ریزند؛ چرا کسی کاری نمی‌کند؟!»

 

آدم‌های نگران و عزادار می‌گویند «زاهدان خیلی تنهاست» و اگر بچه زاهدان باشی، معنای این تنهایی همیشگی را به خوبی می‌فهمی؛ بچه زاهدان که باشی می‌دانی چقدر این شهر تنها بود وقتی آب نداشت و دبه‌ها را می‌بُردند در گرمای سوزان تابستان سر کوچه‌ها تا آب شیرین بگیرند؛ معنای تمام شدن گاز و صف‌های طولانی پپسی گاز و ایران گاز را می‌دانی؛ معنای نبودن نفت در زمستان‌های خشک و صف‌های طولانی توزیع کوپنی نفت را می‌دانی؛ معنای تنهایی آن‌هایی که برای یک لقمه نان در خیابان‌ها شبانه روزی کار می‌کنند، فرقی نمی‌کند چهارراه رسولی یا چهارراه مگسی؛ دروازه خاش یا خیابان دانشگاه!

 

«زاهدان» به راستی عزادار است

 

زاهدان همیشه تنها بوده و حالا با موج سنگین کرونای هندی، مردمان محروم استان سیستان و بلوچستان از همیشه تنهاتر هستند؛ آمارهای رسمی، هولناک است و همه‌ی همشهریان و آشنایان، عزادارند؛ همه‌ی پروفایل‌ها سیاه است؛ زاهدان به معنای واقعی کلمه «عزادار» است!

 

وقتی مرزها را کنترل نکردند و کرونای هندی، ساده، به سادگی آب خوردن به جنوب شرقی‌ترین استان کشور نفوذ کرد، مشخص بود که چنین روزهای سیاهی در راه خواهد بود؛ وضعیت بحرانی در سیستان و بلوچستان به دلیل شیوع ویروس جهش یافته هندی موسوم به دلتا ایجاد شده که قدرت سرایت آن ۲.۵ تا سه برابر ویروس معمولی کروناست. این نوع ویروس در ۶۰ درصد موارد افراد بین ۳۰ تا ۶۰ سال یعنی جمعیت مولد و شاغل جامعه را مبتلا می‌کند به همین دلیل باید برای کنترل اوضاع اقدامات احتیاطی را تشدید کرد. دو هفته از آغاز بحران جدی زاهدان گذشته اما هیچ اقدام جدی‌ای صورت نداده‌اند؛ تنها از چهارشنبه‌ی هفته قبل تا روزهای ابتدای این هفته، مراکز دولتی و اداری و مغازه‌های استان و شهر زاهدان را تعطیل کرده‌اند اما دیگر هیچ….

 

بحران تا اندازه‌ای جدی‌ست که می‌گویند آمار مبتلایان در استان سیستان و بلوچستان از کلِ کشور پاکستان بیشتر است و صدای دادستان زاهدان درآمده است؛ مهدی شمس آبادی دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستان و بلوچستان گفته است: ترک فعل مسؤولان در مقابله با اقدامات پیشگیرانه کرونا پیگرد قضایی دارد و طبق قانون با متخلفان و خاطیان بدون اغماض برخورد خواهد شد.

 

«متخلفان و خاطیان» چه کسانی هستند؟

 

اما مساله اینجاست که این «متخلفان و خاطیان» چه کسانی هستند؛ کسانی که مرزها را کنترل نکردند و اجازه دادند ویروس بیاید و مردم را مبتلا کند یا کسانی که هیچ اقدامی برای واکسیناسیون مردم محروم این استان نمی‌کنند یا آن‌هایی که به راستی کوتاهی می‌کنند وقتی کمک مادی به این مردم محروم در کار نیست تا چند روزی بی‌دغدغه در خانه بمانند؛ نه تنها این اقدامات احتیاطی و جدی صورت نگرفته بلکه به عقیده‌ی برخی مسئولان، متخلفان و خاطیان، «خود مردم» هستند!

 

دوازدهم تیرماه، دبیر کمیته علمی کشوری کووید ۱۹ گفت: یکی از مهمترین مشکلات ما در استان سیستان و بلوچستان، اقبال و اشتیاق بسیار کم از سوی مردم نسبت به سایر مناطق کشور برای انجام واکسیناسیون است.

 

یا برخی که معتقدند؛ مردم این استان اعتقادی به ماسک زدن و رعایت پروتکل‌ها ندارند! اما واقعیت موضوع را هیچکس نمی‌گوید! واقعیتی تلخ و عریان از مردمی که نمی‌توانند در خانه بنشینند چون نان خالی در بساط ندارند؛ از کودکان کاری که در همه خیابان‌های شهر زاهدان ناچاراً برای یک لقمه نان دوندگی می‌کنند و هیولای مرگ کرونایی در هر قدم آن‌ها را تعقیب می‌کند؛ واقعیت، بسیار تلخ است و وقتی از زبان خود مردم می‌شنویم، تلخ‌تر هم می‌شود:

 

دردهای مردم:

در خطریم اما باید کار کنیم!

 

عثمان، مردی سی و پنج ساله و پدر دو فرزند، میوه فروش سیار و دوره گرد در دروازه خاش زاهدان است؛ او در مورد این روزهای پرخطر و مرگبار می‌گوید: «چطور خانه بنشینم؛ کرایه خانه دارم، هزینه‌های غذا دارم؛ اگر نیایم خیابان و روی این گاری‌ها میوه نفروشم، بچه‌هایم حتی نان خالی هم نخواهند داشت؛ هیچ کس برای واکسن زدن به ما که شغل‌مان پرخطر است، هیچ کاری نکرده؛ حتی به ما کمک نمی‌کنند تا مدتی در خانه بنشینیم؛ یا باید خیابان بیایم و کرونا بگیرم یا خانه بمانم و از گرسنگی بمیرم.»

 

هادی، یک مغازه‌ی کوچکِ فروش قهوه دارد؛ البته مغازه استیجاری است و ماهی ۴ میلیون تومان اجاره می‌دهد؛ چند روزی است که دستور داده‌اند باید در مغازه را ببندی؛ او می‌گوید: «چه کسی قرار است اجاره مغازه من را بدهد؛ آیا چند روز یا چند ماه اجاره‌ها را به ما می‌بخشند؟! من اگر کرونا نگیرم، از فکر اجاره خانه و اجاره مغازه و هزینه‌ها دیوانه می‌شوم؛ ماهی ۶ میلیون تومان فقط اجاره می‌دهم؛ دیگر پولی نمی‌ماند که خودم را بیمه کنم؛ من حتی یک دفترچه بیمه کارگری هم ندارم که اگر مریض شدم بتوانم بروم دکتر!»

 

««««« و زهره، زنی است که پیش از این در یک شرکت نظافتچی شاغل بوده و حالا چندماهی است که کار کم شده و کم کم تعطیل شده؛ او نیز از شرایط به وجود آمده ناراضی است؛ او نیز نان خالی در بساط ندارد و هیچ کس به او نیز نگفته، بیا واکسن بزن که او استقبال نکند و یا امتناع کند؛ او نیز مثل سایرین مجبور است برود آزاد در منازل پرخطر مردم کار کند، کار نظافت تا «نان» دربیاورد و از گرسنگی نمیرد! »»»»»

 

مردم زاهدان، از هرکه می‌پرسی، خبری از واکسن و واکسیناسیون ندارند؛ حتی سالمندان یا به ندرت واکسینه شده‌اند یا به سختی و با تحمل صف‌های طولانی در این روزهای بحرانی توانسته‌اند واکسن تزریق کنند؛ و علاوه بر شاغلان غیررسمی این شهر که بسیارند و اصولاً «نمی‌توانند» در خانه بنشینند، معضل بزرگ دیگر، کودکان کار بیشماری است که در خیابان‌های این شهر به دنبال نان هستند؛ دریغ که نتیجه‌ی سیاست‌های تعدیلی دهه‌های اخیر برای زاهدان، موج سنگین متکدیان و کودکان کار بوده است؛ زاهدانی که نسل‌های پیش به یاد نمی‌آورند در خیابان‌هایش اینهمه کودک کار باشد!

 

از جمله شعیب پنج، شش ساله که دعا می‌فروشد؛ او هر روز از شیرآباد تا خیابان دانشگاهِ زاهدان پیاده می‌آید تا دعا بفروشد و خرج مادر بیمارش را دربیاورد؛ فقط معجزه‌ای می‌تواند شعیب را نجات دهد و صدها و هزارها مثل شعیب هستند که این روزها، هیولای کرونا، قدم به قدم در تعقیب آن‌هاست و مرگ هر لحظه بیخ گوش‌شان نفس می‌کشد!

 

حرف آخر از زبان خود مردم!

 

بحران در زاهدان جدی است و با بهانه آوردن و فرافکنی، موج بحران فروکش نمی‌کند؛ باید پرسید واقعاً چه برنامه‌ای برای اینهمه کودک کار و کارگران غیررسمی دارند؟ برای مردم محروم زاهدان قرار است چه بکنند تا هر روز مثل برگ درخت فرونریزند؛ برای شیرآباد و باباییان، محلات محروم زاهدان چه برنامه‌ای دارند؛ وزارت بهداشت و نمایندگان مجلس چه برنامه‌ای دارند؛ بیمارستان‌ها لبالب پُر، امکانات در مرز اتمام و مرگ کرونایی در زاهدان بیداد می‌کند.

 

حرف آخر را از زبان یک دانشجوی زاهدانی می‌شنویم؛ دانشجویی که پیش از این، برای تامین بخشی از مخارج زندگی کار می‌کرد و حالا خانه نشسته است: «زاهدان خیلی تنهاست؛ یا به سرعت این مردم محروم را با اولویت آن‌هایی که محروم‌ترند و بیشتر در معرض خطر، واکسینه کنند یا اینکه لااقل از صندوق ذخیره یا سایر منابع بیت‌المال برداشت کنند و به شهروندان محروم این استان پول مناسب بدهند تا چند وقت، حداقل دو هفته در خانه بمانند؛ یادش بخیر، روزگاری بود که فکر می‌کردیم قرار است محرومان و مستضعفان سهمی از ثروت‌ها داشته باشند، روزگاری بود که فکر می‌کردیم قرار است بیایند و بلیت‌های سینما مهربانِ زاهدان را قسمت کنند اما حالا فقط مرگِ کرونایی را قسمت می‌کنند، خدایا معجزه‌ای کن، زاهدان خیلی تنهاست….»

گزارش: نسرین هزاره مقدم

کارگران کوت عبدالله: به آقای رئیسی هم نامه نوشتیم، دست یاری به سوی همه دراز کردیم اما کسی توجهی نکرد

کارگران شهرداری کوت عبدالله مطالبات خود را بیان کردند و گفتند: دیگر نه حرفی برای گفتن داریم و نه مسئولی مانده که از او کمک نخواسته باشیم. کل اهواز از حال و روز ما با خبرند.

ادامه

اختلاف طبقاتی, ایران, حقوق بشر, خبر, کارگری