دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ این کارگران، خواستار پرداخت ۵ ماه حقوق معوقه و سایر مطالبات مرتبط خود هستند. گذران زندگی با این حقوقها، فلاکت است و معوقه شدن آن مرگ تدریجی است. پیمانکاران واسطه ای بین شهرداری و کارگران برای غارت دستمزد ناچیز آنان هستند. بخش مهمی از دسترنج کارگران نصیب پیمانکاران میشود. اغلب زدوبندهای ... تجمع اعتراضی کارگران پاکبانی و بهداشت شهرداری یاسوج + فیلم
حوادث ناشی از کار در سال گذشته در تهران، ۴۱۴ کشته و ۳۰۳۸ مصدوم بر جای گذاشته است
مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران آمار مصدومان و متوفیان ناشی از حوادث کار در سال ۱۴۰۲ را اعلام کرد. «مهدی فروزش» مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران در گفتوگو با خبرنگار ایلنا درباره آمار مصدومان ناشی از حوادث کار در سال ۱۴۰۲ گفت: در سال گذشته در مجموع ۳۰۳۸ نفر در استان تهران دچار حوادث ناشی ... حوادث ناشی از کار در سال گذشته در تهران، ۴۱۴ کشته و ۳۰۳۸ مصدوم بر جای گذاشته است
تجمع بازنشستگان فولاد در تهران، اصفهان و قائمشهر
شماری از بازنشستگان صندوق فولاد در تهران، اصفهان و قائمشهر با حضور در یک تجمع صنفی، خواستار رسیدگی به مطالبات صنفی خود شدند. به گزارش خبرنگار ایلنا، امروز یکشنبه (دوم اردیبهشت ماه) جمعی از بازنشستگان صنعت فولاد در تهران ، اصفهان و قائمشهر با حضور مقابل ساختمان صندوق بازنشستگی محل سکونت خود، خواستار توجه به ... تجمع بازنشستگان فولاد در تهران، اصفهان و قائمشهر
تجمع کارگران کاغذسازی پارس و طبیعت سلولز در اعتراض به اخراج ۱۰۰ نفر از همکارانشان + فیلم
صبح امروز شماری از کارکنان کارخانه کاغذسازی پارس و طبیعت سلولز به اخراج ۱۰۰ نفر از همکاران خود اعتراض کرده و مقابل ساختمان فرمانداری شوش تجمع کردند. یکی از کارگران معترض در مورد علت تجمع صبح امروز کارگران کاغذسازی پارس و طبیعت سلولز به خبرنگار ایلنا گفت: مدیران کارخانه به بهانه کمبود منابع مالی و ... تجمع کارگران کاغذسازی پارس و طبیعت سلولز در اعتراض به اخراج ۱۰۰ نفر از همکارانشان + فیلم
تجمع اعتراضی کارگران شهرداری دزفول، به نامشخص بودن وضعیت معوقات، اجرانشدن طرح طبقهبندی مشاغل و نبود امنیت شغلی
یک منبع کارگری در شهرداری دزفول به خبرنگار ایلنا گفت: گروهی از کارگران قرارداد حجمی شهرداری دزفول در ادامه بیتوجهی کارفرما به وضعیت مطالبات معوقه، اعتراض صنفی برگزار کردند. به ادعای این کارگر؛ پرداخت مطالبات سنواتی، تسریع در اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، به روز شدن حقوقها و تامین امنیت شغلی مجموعه این مطالبات است. وی ... تجمع اعتراضی کارگران شهرداری دزفول، به نامشخص بودن وضعیت معوقات، اجرانشدن طرح طبقهبندی مشاغل و نبود امنیت شغلی
داغ فولاد مذاب برتن رنجور کارگران/ پرپرشدن مظلومانه کارگران و وضعیت نامشخصِ مقصران!
کارگران با پرتاب دستی آهن قراضهها به داخل دیگ مذاب دچار چنین مصدومیتی شدند. در این حادثه مواد مذاب به ارتفاع حدود ۱۵ متر فوران کرده و چهار کارگر حاضر در اطراف کوره را دچار سوختگی کرده است.
به گزارش ایلنا، دستی آهن قراضه به داخل کوره میریزد و دستی دیگر، حجم عظیم فلزات مذاب را داخل کوره برهم میزند و زیر و رو میکند؛ هر آن، احتمال پرتاب تراشههای ذوب شده به بیرون وجود دارد، هر لحظه ممکن است کوره به تمامی منفجر شود و هر روز کارگران بسیاری به همین ترتیب در معرض خطر مرگ قرار میگیرند. ایستادن کنار کورههای ذوب، یکی از دشوارترین کارهای دنیاست!
««««« «هر روز که میخواهی بروی پای کوره بایستی، باید قبلش اشهدت را بخوانی… شما نمیدانید چقدر این کار استرس دارد!» »»»»»
یک کارگر باسابقه فولاد، از شرایط دشوار کار کردن میگوید؛ کارگرانی که عموماً فاقد تجهیزات امینی کافی هستند و از نظر دستمزد و معیشت نیز در شرایط دشوار به سر میبرند و مرگ، مرگ ناخواسته اما عاجل، به بدترین شکل ممکن، احتمال دارد هر لحظه از راه برسد؛ حادثهی مرگ کارگران کورههای ذوب، دلخراشترین نوع حوادث است؛ در برخی از این حوادث، حتی جنازههای قربانیان قابل تشخیص نیست! گرمای غیرقابل تحمل، بدنهای سوخته را پودر میکند!
مرگ دو کارگر در عجبشیر:
پرتاب دستی آهن قراضه و کمبود امکاناتِ ایمنی!
هر سال، از این حوادث دلخراش بسیار داریم. در روزهای اخیر، لابلای اخبار مختلف سیاسی، در آستانهی تنفیذ و تحلیف رئیس جمهور جدید و وقتی که بسیاری از خانوادههای کشور، داغ مرگ کرونایی عزیزان خود را بر دل دارند، حادثهای در کارخانهی فولاد در عجبشیر آذربایجان شرقی رخ میدهد؛ دوم مردادماه، چهار نفر از کارگران فولادِ سپهر شرق در عجبشیر، بر اثر پرتاب مواد مذاب و گدازههای درون کوره، دچار سوختگی و به بیمارستان منتقل شدند. چند روز بعد، دو نفر از این کارگران به نامهای «هادی علینژاد اصل» و «منوچهر کیائی» بر اثر سوختگی بیش از ۸۰ درصد در بیمارستانی در تبریز جان خود را از دست دادند.
آنچه در بسیاری از حوادث کار از این دست رخ میدهد، به غایت دردناک است؛ استفاده از کارگران در چرخهی تولید دستی و غیرمکانیزه، جان باارزش کارگران را در معرض خطر مرگ قرار میدهد؛ همکاران این چهار کارگر در ارتباط با این حادثه و علت سوختگی به ایلنا میگویند: کارگران آهن آلات قراضه و سایر فلزات آهنی که قابلیت ذوب شدن دارند را به صورت دستی یا از طریق تجهیزات وارد کورههای ذوب این کارخانه میکنند تا پس از ذوب به قالبهای شمش تبدیل شوند.
آنها با بیان اینکه پرتاب مواد مذاب از کورهها به صورت معمول اتفاق میافتد، عنوان کردند: در برخی موارد وجود آب و برخی مواد قابل اشتعال و منفجره باعث پرتاب یا سرریز شدن مواد مذاب به بیرون از کوره میشود که در صورتی که کارگر به لباس کار، کلاه و دستکش مخصوص مجهز نباشد، قطعا دچار آسیبدیدگی خواهد شد.
این کارگران اظهار داشتند: در حادثه فولاد عجبشیر نیز به نظر میرسد این ۴ کارگر مجهز به تجهیزات کامل نبودهاند که دچار سوختگی شدهاند.
با این حساب، هم پرتاب آهن قراضه در این دوران اتوماسیون و رشد تکنولوژی هنوز دستی بوده و هم کارگران، تجهیزات کامل نداشتند؛ اهمال روی اهمال، بیتوجهی مزید بر بیتوجهی! همه این غفلتها موجب شد که در روزهای آغازین مرداد، دو کارگر جوان راهی قبرستان شوند! اخبار مرگشان نیز در میان اخبار به ظاهر مهمتر سیاسی و آمارهای روزانهی کرونا و دغدغههای جمعی گم شده است!
چه کسی مقصر است؟
بازرسان کار پاسخ دهند!
مازیار گیلانی نژاد (فعال کارگری فلزکار) در ارتباط با دلایل بروز این حادثهی مرگبار به ایلنا میگوید: آنچه که کارگران از این حادثه میگویند حاکی از این است که کارگران با پرتاب دستی آهن قراضهها به داخل دیگ مذاب دچار چنین مصدومیتی شدند. در این حادثه مواد مذاب به ارتفاع حدود ۱۵ متر فوران کرده و چهار کارگر حاضر در اطراف کوره را دچار سوختگی کرده است. این در حالیست که به دلیل مجهز نبودن کارگران به سادهترین پوششها از جمله لباس کار مناسب، کلاه و دستکش، این اتفاق دردناک رخ داده و بدون تردید اگر برخورد قاطعی صورت نگیرد، در آینده در همین واحد بازهم حوادث مشابه رخ خواهد داد.
او اضافه میکند: حیرت آور اینکه پرتاب دستی آهن قراضهها به داخل دیگ مذاب، توسط کارگران صورت گرفته است. یعنی کارخانهای به آن عظمت، جان کارگر برایش این قدر بیاهمیت است که از دستگاههای فنی برای ذوب استفاده نکرده است. سوال این است که بازرسان وزارت چرا این تخلف محرز را مورد بازرسی قرار ندادهاند و از این تخلف آشکار جلوگیری نکردهاند؟! به هر حال هرچه باشد قصور اداره بازرسی و ایمنی کار و مدیریت این کارخانه محرز است.
به دلیل بحرانهای بسیاری که در آن گرفتار آمدهایم، پای این حادثه به رسانهها و فضای عمومی اجتماع کشانده نشده و احتمال بسیار دارد که مقصرین خیلی ساده قسر در بروند؛ گرچه باید بگوییم متاسفانه تقریباً در تمام حوادث مشابه قبلی که کارگران فولاد به سادگی طعمهی مرگ شدهاند، مقصرین حادثه از زیر بار پرداخت تاوان فرار کردهاند؛ گویا جان عزیز کارگران فولاد، ارزشی در حد قطعات و دستگاههای مستعمل دارد، همان دستگاههایی که گاه و بیگاه جایِ آهن قراضه داخل کوره ذوب میریزند! این ادعای بزرگی است اما کاملاً قابل اثبات است:
فقط شش ماه حبس تعزیری برای مرگ ناکامِ ۱۸ کارگر!
حوادث منجر به مرگ در کارخانههای فولاد کشور به هیچ وجه کم نیست؛ نگوییم هر هفته، اما هر ماه و هر سال چند حادثه منجر به فوت داریم؛ یا مواد مذاب به بیرون پرتاب میشود یا کوره منفجر میگردد؛ ما قصد نداریم لیستی طولانی از این حوادث مرگبار ارائه دهیم؛ یک گشت و گذار ساده در اینترنت، آمار بالای حوادث را به خوبی نشان میدهد. فقط به چند سال قبل، به سال ۹۰ و حادثه انفجار در فولاد غدیر یزد بازمیگردیم؛ به حادثهای که در آن، ۱۸ کارگر جان خود را به سادگی آب خوردن از دست دادند؛ در ارتباط با آن حادثه دردناک، بسیار گفتند و نوشتند، از پسری که جلوی چشمانش، پدرش آب شد و استخوانهایش نیز بر جای نماند؛ تا کارگرانی که با DNA هویتشان را تشخیص دادند؛ تکرار این دردها و مرثیهها، دیگر چندان فایدهای ندارد؛ فقط کافیست به حُکمی که دادگاه بعد از یکسال دوندگیِ خانوادههای قربانیان، برای «مقصر حادثه» یعنی کارفرما صادر کرده، توجه کنیم:
با شکایت نزدیک به ۵۴ نفر از اولیاء دم کارگران قربانی، شعبه ۱۰۷ جزائی شهرستان یزد به ریاست قاضی محمود رضا مسعودی در تاریخ سوم آذر سال جاری، رای خود را در رابطه با این حادثه صادر کرد.
در رای صادره از شعبه ۱۰۷ دادگاه عمومی و جزایی یزد آمده است:
««««« «دادگاه با توجه به محتویات پرونده شکایت اولیاء دم مرحومان و نیز شکات پرونده نظریه پزشکی، نظریه کارشناسان کار، اظهارات متهم و تحقیقات معموله بزه انتسابی به نظر دادگاه محرز و مسلم است فعل ارتکابی متهم منطبق است با ماده ۶۱۶ قانون مجازات اسلامی؛ لذا دادگاه به استناد ماده مذکور از قانون مجازات اسلامی و نیز مواد ۲۹۴و ۲۹۵و ۲۹۷و ۳۰۰ همان قانون و اعمال ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی به لحاظ وضعیت خاص متهم و حسن سابقه او نامبرده را به تحمل شش ماه حبس تعزیری و یک و یک سوم دیه کامل مرد مسلمان در حق هر یک از اولیاء دم مرحومان به تفکیک (در خصوص تنها کارگر غیر مسلمان نیز مبلغ مذکور وفق دستور اجرای احکام به صندوق دادگاه واریز خواهد شد) و نیز پرداخت دیه مصدومان به شرح ذیل محکوم مینماید» »»»»»
عدم تناسب جرم و مجازات، به شدت آزاردهنده بود و دوندگیهای بسیارِ خانوادهها به هیچ کجا نرسید. ۱۸ کارگر جان خود را از دست دادند و کارفرما فقط به شش ماه حبس تغزیری و دیه محکوم شد! حالا چگونه میتوانیم انتظار داشته باشیم در حادثه فولاد عجبشیر که دو کارگر جان خود را از دست دادهاند، آنهم در این بحبوحهی بحرانهای پیاپی، حکم عادلانهتری صادر شود، حکمی که با از دست رفتن جان عزیز کارگران زحمتکش، تناسب بیشتری داشته باشد؛ همیشه کارگران، خیلی راحت پرپر میشوند و مقصران، بسیار ساده فرار میکنند! به راستی چه زمانی سریال دردناکِ پرپر شدنِ مظلومانهی کارگران به نقطهی پایان میرسد؟!
گزارش: نسرین هزاره مقدم
گزارش یک اعتراض؛ تحقیقی از اعتراضات ۹ روزه مردم خوزستان
همزمان با پایان بازی فوتبال، تیمهای استقلال و پرسپولیس در جام حذفی و پیروزی استقلال در ضربات پنالتی، فراخوانی در شبکههای اجتماعی خوزستان منتشر شد. در این فراخوان آمده بود با توجه به اهمیت این بازی، میتوان به این بهانه به خیابان رفت و اعتراض کرد.
رنج آلودگیهای شیمیایی و دستمزد پایین برتن کارگران ماهشهر… آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!
دبیر اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی بندر امام و ماهشهر معتقد است؛ کارگران در منطقه ویژه ماهشهر مشکلات بسیاری دارند که این مشکلات همگی برآمده از بیقانونی و تبعیض است و البته صدای کارگران هیچ زمان شنیده نشده است.
درگفتگو با فعال کارگری؛ ضرورت تشکیل یک دولت برخاسته از خواست ملت و یک نظارت ملی و مردمی
زمانی برای ده میلیون تومان دزدی سروصدا به پا میشد اما الان میلیارد میلیارد میخورند و دیگر قبح دزدی و دست به اموال مردم زدن ریخته است. تا زمانی که یک نظارت ملی و مردمی وجود نداشته باشد، باید انتظار چنین وضعی را هم داشت.
کارگر شهرداری کوت عبدالله: همه کارگران شهرداری، ماهی فقط یک مرغ میخریم/ بیش از سه ماه است گوشت قرمز نخریدهام
وقتی یک خانواده کارگری ماهی یکبار هم به زحمت میتواند مرغ بخرد گرانتر شدن این کالا یعنی یک بحران اساسی در تغذیه و سلامت طبقه کارگر.