به یاری اسیران گرفتار در سیاهچال‌های رژیم بشتابیم!

در تمام دوران سیاهی که دیکتاتوری بر میهن ما حاکم بوده است ماشین تبهکاری هیئت حاکمه برای لحظه‌ای از حرکت نایستاده و زندان‌های کشور آنی از مبارزان خالی نشده است.

 

آدمکشان و شکنجه‌گران حرفه‌ای این رژیم‌ها در گذشته و حال رشته حیات ده‌ها هزار نفر از انقلابیون را زیر شکنجه، در برابر جوخه‌های اعدام، و یا در روز روشن در کف خیابان‌ها ازهم‌گسسته‌اند و همچنان می‌گسلند. شکنجه‌گران، جسم و روان زندانیان سیاسی و عقیدتی را به‌طرزی وحشیانه درهم می‌شکنند و به این وحشی‌گری‌ها همچنان ادامه می‌دهند.

 

در رژیم‌های دیکتاتوری زندان و زندانی سیاسی نامی بس آشناست. نامی که از درد و رنج و سبعیت‌های ارگان‌های سرکوبگر رژیم استبدادی حکایت دارد که از جمله بارزترین نمونه‌های آن رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه امنیتی و قوۀ قضائیه‌اش است! خبرهای درز کرده از دوزخ‌های دهشتناک رژیم، و همچنین نامه‌های افشاگر یا خاطرات نقل شده، از فجایعی می‌گویند که پشت درهای بستۀ به‌وقوع پیوسته و می‌پیوندد. رفتارهای غیرانسانی بازجویان و زندانبانان با اسیران در بندشان، دل هر انسان با وجدانی را به‌لرزه درمی‌آورد. رژیم جمهوری اسلامی و قوۀ قضائیۀ آن ابتدایی‌ترین حقوق انسانی زندانیان سیاسی و عقیدتی را پایمال می‌کنند و با خانواده‌های اسیران برخوردهایی غیرانسانی می‌کنند. اگرچه زمانی ارتجاع از احساسات مذهبی مردم بر ضد مبارزان میهن‌دوست و نیروهای مترقی و آزادی‌خواهان بهره برداری می‌کرد، اما حالا با شناخت روزافزون مردم و روند زمان، ماهیت پلید و نیرنگ‌باز رژیم برملا شده است. امروزه دیگر چهره جنایتکارانه و خون آشام جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست و این رژیم هیچ‌گونه پایگاهی در میان مردم ندارد! بنابراین، رژیم بدون توسل به زندان، شکنجه، و اعدام نتوانسته و نمی‌تواند به حیات ننگین خود ادامه دهد.

 

ارتجاع ایران، اعم از شاه و اعوان و انصارش یا جانشینان معمم‌شان، اگر هیچ هنری نداشته‌اند لااقل در اختراع و به‌کارگیری انواع ابزار شکنجه و قتل، از همفکران و هم‌مسلکان‌شان، گوی سبقت را ربوده‌اند. خمینی تا پیش از قبضه کامل قدرت در چنگش برچیدن زندان برای دگراندیشان را وعده می‌داد و مدام از آزادی‌های سیاسی در جامعه حرف می‌زد. ولی با تکیه دادن بر صندلی قدرت چنان رفتارهایی وحشیانه با زندانیان سیاسی از سوی عواملش انجام شد که در میهن ما کم سابقه بوده است. زنده یاد آیت الله منتظری در اعتراض به این وحشیگری ها شجاعانه گفت: “در زندان‌های حکومت شما چنان جنایت‌هایی صورت گرفته که روی زندان‌های زمان شاه را نیز سفید کردند. من این رابا علم و یقین کامل می‌گویم .”

 

تنها پاسخ حاکمیت جمهوری اسلامی به هر انسان آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در ‌اعتراض به ادامهٔ غارت و چپاول ثروت کشورمان و پیش‌برد برنامه‌های ضد مردمی‌اش همواره زندان و شکنجه‌های بی‌رحمانه بوده است. در این میان ربودن انسان‌ها، انواع شکنجه های جسمی و روانی و به راه انداختن شوهای تکان دهندۀ تلویزیونی از قربانیان شکنجه از جمله شیوه های رایج عملکرد دستگاه های امنیتی و سرکوبگر رژیم ولایی بوده است.

 

در این مرحله از سیر رویدادها رژیم در اداره کشور به بن بست کامل رسیده است و بحران‌های فزایندۀ سیاسی-اقتصادی بر کشور حاکم شده‌اند. رژیم دیگر قادر نیست، حتی نیازهای اولیه معیشتی شهروندان از قبیل آب و نان و برق و گاز را تأمین کند. مردم جان به‌لب رسیده از ظلم و بیداد حاکمیت در استان خوزستان با لبانی تشنه به خیابان آمدند و اعتراض به‌حق خود را به‌شیوه ناکارآمد و فاسد حکومت‌مداری حاکمان با روشی مسالمت‌آمیز نشان دادند. اعتراض‌های مردم در خوزستان به‌سرعت به دیگر شهرهای کشور در اعلام همبستگی با مردم ستمدیده خوزستان گسترش یافت. رژیم جنایت‌پیشه فقاهتی برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه با گسیل گزمگان مزدور و ” آتش به‌اختیار” خود، اقدام به‌کشتار مردم کرده و در سطحی گسترده مردم ستمدیده را بازداشت و روانه زندان‌ها کرد. برپایۀ خبرهای انتشاریافته، در میان بازداشت شدگان تعدادی کودک و نوجوان نیز هست. مطابق معمول‌، مسئولان امنیتی از اعلام اسامی و تعداد بازداشت شدگان خود‌داری می‌کنند به‌رغم محدودیت در گردش آزاد اطلاعات و اجازه ندادن مقامات ایران به نهاد‌های مستقل برای فعالیت در داخل کشور، خبرگزاری هرانا، ۱۴ تیرماه ۱۴۰۰، با انتشار لیستی در دو مرحله با اسامی ۱۷۱ تن بازداشتی را در مرحلهٔ نخست و نام ۱۹۰ شهروند بازداشتی را در لیست دوم منتشر کرد. فزونی بازداشت شدگان هراس و وحشت رژیم را از اعتراض‌های مردم تشنه لب آشکارا نشان می‌دهد. سران حکومت اسلامی می‌دانند که عمر تاریخی حاکمیت “اسلام سیاسی” بر کشور بلادیده ایران به‌پایان رسیده است و دیگر با دادن وعده‌های بی‌پشتوانه و سردادن شعارهایی پوچ و توخالی قدرت کنترل و فریب زحمتکشان را نخواهد داشت.

 

زحمتکشانی که با بر باد رفتن توان زندگی و غارت هستی‌شان / تنها راه چاره را در خلاصی از سرنوشتی که رژیم ” ولایت فقیه” برای‌شان رقم زده است در اعتراض‌های روز افزون به هرم حاکمیت می‌بینند. رژیم فقاهتی برای ادامهٔ حیات ننگینش فقط ابزار سرکوب و انباشتن زندان‌ها از انسان‌های مبارز و به‌ستوه آمده از ستم حکام نابخرد و جنایتکار را اثربخش می‌داند و برای این انسان‌های مبارز هم دست‌یابی به حقوق انسانی‌شان راهی جز مبارزه باقی نمانده است. این اعتراض‌های دلیرانه مردم چه با نوشتن از درد و رنج خویش چه با فریاد سرشار از خشم و نفرت در کف خیابان‌ها و در پهنهٔ سرزمین‌های سوخته و رودخانه‌های خشک شده و خاک‌های فروخته شده و درخت‌های تبر خورده و به‌غارت رفتهٔ جنگل‌ها تجسم بحران اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی عمیقی‌اند که رژیم ولایی برای زندگی پرمشقت‌شان رقم زده است. در جریان تجمع اعتراض‌های همبستگی و حمایت از مردم خوزستان و اعتراض به شرایط وخیم کشور در مشهد تعدادی از شهروندان ازجمله آقای جواد لعل‌محمدی و خانم فاطمه سپهری، از فعالان مدنی، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند [هرانا، ۱۰ مردادماه ۱۴۰۰]. در ادامه گزارش هرانا آمده است: “تا لحظه تنظیم خبر اسامی سایر بازداشت شدگان مشخص نشده است.” در جمهوری اسلامی جز سرکوب و شکنجه و زندان هیچ پاسخ دیگری به اعتراض‌ها داده نمی‌شود. در نقده به اعتراض مسالمت‌آمیز مردم محروم و تهیدست با شلیک گلوله‌های سربی و آتشین پاسخ داده شد. در این ارتباط، هرانا ، ۱۶ مردادماه ۱۴۰۰، نوشت: “٣٠ نفر بشدت زخمی شدند و یک نفر نیز کشته شد. ” رژیم برای زهر چشم گرفتن از توده‌ها حتی وکلای زندانیان سیاسی را نیز مجازات می‌کند که سابقه‌ای دیرینه‌ در حکومت ولایی پیدا کرده است. اخیراً آقای امیرسالار داوودی، وکیل و فعال حقوق بشر، به ٣٠ سال زندان محکوم شده است. فعالیت حقوق بشری و وکالت رایگان این وکیل برای زندانی‌های اعتراض‌ها به حکومت دلیل اصلی محکومیت او بوده است. با وجود فضای سنگین سکوت خبری دربارهٔ اعتراض‌های مردمی در هفته‌های اخیر و مقابلهٔ خونین رژیم با آن‌ها، روزنامه همشهری، ۱۴ مردادماه سال جاری، در مطلبی به‌قلم حامد هادیان، خبرنگار اصولگرا، نوشته است: “در اعتراضات اخیر سوسنگرد حدود دوازده هزار نفر شرکت داشتند که ۳۰۰ نفر از آن‌ها بازداشت شده‌اند.” حزب تودهٔ ایران یک بار دیگر سیاست‌های سرکوبگرانهٔ رژیم و اعمال ضد انسانی مسئولان و زندانبانان جمهوری اسلامی را شدیداً محکوم می کند و خواهان آزادی بدون قید و شرط همه بازداشتی‌های اخیر در سراسر کشور و آزادی همهٔ زندانیان سیاسی، عقیدتی است.

 

به‌باور ما در شرایط حساس و سرنوشت ساز فعلی میهن که ارتجاع حاکم در صدد نجات استبداد مطلق و عنان گسیخته‌اش است، در کف خیابان‌ها این مردم رنج کشیده‌اند که مطالبات‌شان را فریاد می‌زنند. اسارتگاه‌های قرون وسطایی رژیم وامانده از آزادی‌خواهان و مبارزان ضد ارتجاع مملو است. وظیفه خطیری که متوجه همه سازمان‌ها و نیروهای مترقی دگراندیش اتحاد عمل برای نجات کشور، دفاع از استقلال میهن و تامین عدالت اجتماعی و بهبودی و سعادت توده‌های کار و زحمت است. نیاز فوری جنبش، اتحاد عمل سازمان یافته با برنامه‌ای واقع‌بینانه است. اگر این اتحاد عمل تحقق یابد، می‌تواند همچون عاملی نیرومند توده‌های عظیم مردم را در مسیر طرد رژیم ولایت فقیه به حرکت درآورد.

نامۀ مردم